زاغی خانم و قالب ویژه‌ی پنیر

0
یکی بود یکی نبود. روزی زاغی خانم قالب پنیر به دست رفت و روی شاخه درختی نشست و شروع کرد به سردادن آواز جیگیلی جیگیلی.
روباه طبق معمول از زیر درخت در حال گذر بود که باز این زاغی خانم ما را دید و گفت: اَه اَه … این چه ریخت و قیافه‌ایه واسه خودت درست کردی… شبیه عجوزه‌ها شدی!
زاغی خانم برآشفت و گفت: تو مگه خواهر مادر نداری مردتیکه‌ی… بییییییییب. و قالب رو به سمت روباه پرت کرد.
روباه تا آمد به خودش بیاید قالب حلبی پنیر دقیقا خورد وسط فرق سرش. روباه که خیلی عصبانی شده بود برای اینکه جلوی زاغی خانم کم نیاورد، نیشخندی زد و گفت: هه‌هه دیدی این بار هم قالب پنیرت رو از چنگت در اُوردم.
زاغی خانم خنده‌ای کرد و گفت: عمرا اگه بتونی بازش کنی!
روباه برای اینکه کم نیاورد با سعی بسیار و با چنگ و دندان به جان قالب حلبی پنیر افتاد تا بالاخره موفق شد آن را باز کند و پنیر را درسته بیندازد در خندق بلا.
زاغی خانم این بار شروع کرد به قهقهه زدن. روباه متعجب و با نگاه عاقل اندر سفیهی رو به زاغی خانم کرد و گفت: چیه باز کم اُوردی، خُل بازیت گل کرد؟!
زاغی خانم رو به روباه کرد و گفت: تو اینقدر غرق در غرورت بودی که یادت رفت تاریخ انقضاء روی پنیر رو بخونی که ده سال از روش گذشته بود!
قصه ما به سر رسید، روباه با دل درد به خونش نرسید، مُرد!

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

فرهاد ناجی

فرهاد ناجی متولد سال 1362 هجری شمسی است که یکی از طنزنویسان فعال کشور می‌باشد. ایشان در جشنواره‌های مختلف طنزپردازی رتبه‌های برتر را کسب نموده‌اند که از جمله آن‌ها می‌توان به کسب رتبه اول در هفتمین جشنواره سراسری طنز مکتوب اشاره کرد. فرهاد ناجی مولف چند کتاب در حوزه طنز می‌باشد که عبارتند از: یادداشت‌های یک افسر وظیفه، عاقل‌ترین دیوانه، پیشنهادات اینجانب و گوسفندها به بهشت نمی‌روند. یکی از نکات قابل نقد در موسسات فرهنگی ما بحث حق التالیف و حق التحریر می‌باشد که در حال حاضر نه تنها دستمزدی به نویسندگان پرداخت نمی‌گردد بلکه دریافت پول در ازا چاپ دست‌نوشته‌ها به یک گزینه تبدیل شده است. زمانی که یک نویسنده نتواند ساده‌ترین نیازهای مادی خود را تامین نماید، تداوم روند قبلی نمی‌تواند فرهیخته بسازد! آقای فرهاد ناجی دارای تحصیلات آکادمیک در رشته پول‌ساز و کاربردی کامپیوتر و آی‌تی می‌باشد تا بتواند به سادگی سخن بگوید!

یک پاسخ قرار دهید