لیبرالیسم و تکامل عقل‌ها

انسان در طول تاریخ اثبات کرده است که نسبت به سایر جانداران بی‌تفاوت نیست در حالی که این موضوع در عصر کنونی شکل جدیدی به خود گرفته است. رفع نیازهای جانداران گوناگون شاید برای بسیاری از انسان‌ها لذت‌بخش باشد که این موضوع کاملا بدیهی است اما افراط در محبت نمی‌تواند توجیه خاصی داشته باشد.

در دورانی که می‌توان تقریبا تمام مسائل را با استفاده از قدرت عقل حل و فصل نمود، بخش قابل توجهی از افراد به دنبال فراموشی مسائل گوناگون و مشغول شدن به شادی‌های ظاهری می‌باشند در حالی که برخی شادی‌ها نمی‌توانند کمبودها را جبران نمایند.

در ایران امروز تفکرات گوناگونی وجود دارد که یک امر بدیهی است اما نمی‌توان از تمام ابعاد زندگی لیبرال‌ها دفاع نمود. زندگی و همنشینی با حیوانات، پرندگان و احیانا خزندگان اگر بخواهد تنهایی را پر نماید دیگر نمی‌تواند یک رویکرد شادی‌آفرین باشد بلکه رویکردی به منظور فرار از دغدغه‌های گوناگون است.

سبک زندگی لیبرالی که در حال حاضر بسیار رایج شده است علیرغم ظاهر زیبا و قابل دفاع خود از نظر روانشناسی و جامعه‌شناسی زیر سوال می‌باشد.

از نظر بنده، مشکلات روانی متعدد یکی از خروجی‌های سبک زندگی لیبرال‌ها می‌باشد. به عنوان مثال عطش خودنمایی در سبک زندگی لیبرالی بسیار رایج است در حالی که بسیاری از افراد نرمال (Normal) و در سطح مشخصی از توانایی‌ها قرار دارند. بنابراین افراد کمی خواهند توانست به اثبات شخصیت متمایز خود بپردازند!

به عنوان مثالی دیگر تنهایی یکی دیگر از ابعاد سبک زندگی لیبرال‌هاست. به عنوان نمونه زندگی با سگ‌ها شاید بتواند بخشی از مشکلات تنها زیستن را حل نماید اما هیچگاه نمی‌تواند عشق‌بازی یک زن و شوهر عاشق را تداعی نماید.

به عنوان مثالی دیگر بحث زندگی مشترک افراد همجنس چگونه می‌تواند دارای توجیه عقلانی باشد در حالی که نظام طبیعت ساختار بدن زن و مرد را مکمل یکدیگر قرار داده است؟

بدون شک دیر یا زود لیبرال‌ها اصلاحات مختلفی را بررسی خواهند نمود اما همواره رواج تفکرات القا شده و غالب متناسب با هر دوره زمانی در طول تاریخ بشر وجود داشته است …