ماست مالیزیشن

0
یکی بود، یکی نبود. در سرزمینی خیلی نزدیک همین بغل محله خودمان که همه چیز ارزان بود یک آقا فیوز زندگی می‌کرد که برای خودش مولد نوری محسوب می‌شد. اخوی این بزرگوار کلیدساز و معروف بود به آقا آجیل مشکل‌گشا.
این دو برادر آنقدر در محله‌شان به کم نگیر دست‌کم، کم منو معروف شده بودند و هی فِرت و فِرت مسئولیت‌های مختلف شهری و غیرشهری را عهده‌دار بودند که مردم از دیدنشان حسابی کف می‌کردند و از این حال به اون حال می‌شدند. کم‌کم که این کف‌ها بالا گرفت، به علت رفت و آمد زیاد روی کف‌های مردم در محله حباب ایجاد شد و هی حباب ایجاد شد تا اینکه کل فضا را حباب‌های مختلف احاطه کرد. قشری از مردم در ابتدا از این منظره خوشحال بودند و هی عکس سلفی می‌گرفتند و در شبکه‌های مجازی مجوزدار ارسال می‌کردند و راضی بودند به رضای خدا. ولی عده دیگری هم بودند که در شبکه‌های مجازی غیرمجوزدار عکس غیرسلفی می‌گرفتند و شاکی بودند. خلاصه رضایتمندان با وجود اینکه قلیل ولی کثیر بودند، هی به محله‌شان کف پمپاژ کردند تا جایی که سیلِ کف و حباب ایجاد شد و خشک و تر و کفی و غیرکفی را در خود غرق کرد و برد.
قصه ما به سر رسید، حباب ما آخرش نترکید، بلکه همه را با هم ترکاند!

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

فرهاد ناجی

فرهاد ناجی متولد سال 1362 هجری شمسی است که یکی از طنزنویسان فعال کشور می‌باشد. ایشان در جشنواره‌های مختلف طنزپردازی رتبه‌های برتر را کسب نموده‌اند که از جمله آن‌ها می‌توان به کسب رتبه اول در هفتمین جشنواره سراسری طنز مکتوب اشاره کرد. فرهاد ناجی مولف چند کتاب در حوزه طنز می‌باشد که عبارتند از: یادداشت‌های یک افسر وظیفه، عاقل‌ترین دیوانه، پیشنهادات اینجانب و گوسفندها به بهشت نمی‌روند. یکی از نکات قابل نقد در موسسات فرهنگی ما بحث حق التالیف و حق التحریر می‌باشد که در حال حاضر نه تنها دستمزدی به نویسندگان پرداخت نمی‌گردد بلکه دریافت پول در ازا چاپ دست‌نوشته‌ها به یک گزینه تبدیل شده است. زمانی که یک نویسنده نتواند ساده‌ترین نیازهای مادی خود را تامین نماید، تداوم روند قبلی نمی‌تواند فرهیخته بسازد! آقای فرهاد ناجی دارای تحصیلات آکادمیک در رشته پول‌ساز و کاربردی کامپیوتر و آی‌تی می‌باشد تا بتواند به سادگی سخن بگوید!

یک پاسخ قرار دهید