دست از سر کچلشان بردارید

0
تا کی می‌خواهید همه تلاش و پشتکار شبانه‌روزی مسئولان را در فضای مجازی و غیرمجازی علنی کنید تا ثواب کارشان را کمتر نمایید؟ یک درصد فکر کنید شاید برای اینکه ریا نشود دم نمی‌زنند، شما چرا پابرهنه وارد زندگی خصوصی و عمومی آنها می‌شوید؟ بدانید و آگاه باشید ای کسانی که حسادت می‌کنید و غرض می‌ورزید از اینکه فرزند آدم سرشناسی پورشه سوار می‌شود یا اسلحه روسی حمل می‌کند یا با حوریان بهشتی خود در ونزوئلا عکس می‌گیرد و یا فرزندش را در بلاد کفر به دنیا می‌آورد، آن دنیا آه این مظلومان یقه شما را سر پل ذهاب می‌گیرد که چرا به مسئولان، سلبریتی‌ها و فرزندانشان اینقدر گیر می‌دادید.
خب اگر شما هم ازین موارد می‌خواستید می‌بایست خودتان یا پدرتان یا جد و آبادتان مثل چی کار می‌کردید، زحمت می‌کشیدید، عرق می‌ریختید، بی‌خوابی را برای خدمت به مردم تحمل می‌کردید تا بارتان را مثل آنها می‌بستید. حال اگر مثلا در معدن مثل چی کار کردید، زحمت کشیدید، عرق ریختید، بی‌خوابی را تحمل کردید و نتوانستید، خب این بی‌عرضه‌گی خودتان است، اگر می‌خواستید آنجا هم چیزهای زیادی برای خدمت کردن پیدا می‌شد. در ضمن اطلاع یافتیم غذا هم که زیاد می‌خورید، یک وعده‌اش کنید. آب هم که زیاد مصرف می‌کنید، شیر فلکه را ببندید. نفس هم که زیاد می‌کشید، قطعش کنید. حرف هم که زیاد می‌زنید، گاله را ببندید. اصلا شمای شیر آب خورده چرا ارتباطات یک نفره و چند نفره مسئولان را افشا می‌کنید؟ مگر خودتان خواهر پرستو ندارید؟ آیا به این فکر نمی‌کنید که با این کارتان ممکن است باعث قتلی، مقتولی چیزی شوید و تا آخر عمر وجدانتان یا جای دیگرتان به صورت خودجوش بسوزد که با کلی آب ریختن در محل سوزش هم نتوانید کاری از پیش ببرید؟ آیا به این فکر نمی‌کنید حتی ممکن است به جرم آب‌بازی، بستنی خوردن در ملا عام و عدم رعایت موازین اخلاقی شما را با چک و لگد ارشاد کنند و بعد مجبور شوند از آن فرد تقدیر و تشکر نمایند و کلی هزینه در این بی‌پولی روی دست مسئولان بگذارید؟ خدا را خوش نمی‌آید، بگذارید کمی هم ثواب دنیوی و اخروی نصیبشان گردد و هم تولید مثلی ایران را ارتقا دهند. نگذارید در این راستا این فوران انرژی خدمت انباشته شود و هدر برود و بلا استفاده بماند. شما فقط از تلاش و پشتکارشان قدردانی کنید، دستشان را ببوسید و دست از سر کچلشان بردارید.
نتیجه‌گیری: یادتان باشد برای رشد و تعالی در این سرزمین هیچ چیزی به شما ربطی ندارد حتی شخصی‌ترین امور زندگیتان، چه برسد به امور دیگران. پس بهتر است همین الان چشمانتان را ببندید و بروید اتاقتان و در را پشت سر بسته، به کارهای بدتان فکر کرده و توبه کنید.
اشتراک گذاری

درباره نویسنده

فرهاد ناجی

فرهاد ناجی متولد سال 1362 هجری شمسی است که یکی از طنزنویسان فعال کشور می‌باشد. ایشان در جشنواره‌های مختلف طنزپردازی رتبه‌های برتر را کسب نموده‌اند که از جمله آن‌ها می‌توان به کسب رتبه اول در هفتمین جشنواره سراسری طنز مکتوب اشاره کرد. فرهاد ناجی مولف چند کتاب در حوزه طنز می‌باشد که عبارتند از: یادداشت‌های یک افسر وظیفه، عاقل‌ترین دیوانه، پیشنهادات اینجانب و گوسفندها به بهشت نمی‌روند. یکی از نکات قابل نقد در موسسات فرهنگی ما بحث حق التالیف و حق التحریر می‌باشد که در حال حاضر نه تنها دستمزدی به نویسندگان پرداخت نمی‌گردد بلکه دریافت پول در ازا چاپ دست‌نوشته‌ها به یک گزینه تبدیل شده است. زمانی که یک نویسنده نتواند ساده‌ترین نیازهای مادی خود را تامین نماید، تداوم روند قبلی نمی‌تواند فرهیخته بسازد! آقای فرهاد ناجی دارای تحصیلات آکادمیک در رشته پول‌ساز و کاربردی کامپیوتر و آی‌تی می‌باشد تا بتواند به سادگی سخن بگوید!

یک پاسخ قرار دهید