پیش‌بینی قیمت طلا

0
در حال حاضر چین می‌تواند ارزش دلار نسبت به سایر ارزها را تحت تاثیر قرار دهد و در عین حال ارزش یوآن را تقویت نماید. همچنین اکثر پیش‌بینی‌های فعلی بر کاهش ارزش دلار و افزایش قیمت طلا تاکید دارند. بنده در این دست‌نوشته، در ابتدا دو پیش‌بینی قبلی خود پیرامون قیمت طلا را مرور می‌نمایم که طی سال‌های گذشته به صورت تصادفی نقض نشده‌اند و سپس پیش‌بینی فعلی خود مبنی بر روند آتی قیمت طلا را بیان می‌نمایم.
بنده در انتهای کتاب «طلا» یک پیش‌‌‌بینی پیرامون قیمت طلا منتشر نمودم که پس از گذشت 5 سال می‌توان بیشتر درباره آن سخن گفت. در این بخش بیان شده است که قیمت هر اونس طلا تا سال 2030 میلادی، با افزایش خاصی مواجه نخواهد شد و حداکثر به مرز 2000 دلار به ازا هر اونس خواهد رسید. دلیل اصلی این پیش‌بینی بیشتر به نوع تقابل چین و آمریکا برمی‌گردد. اگر روند تحولات جهانی به شکلی باشد که آمریکایی‌ها کماکان قدرت اول دنیا باشند، پیش‌بینی بنده به سادگی نقض نخواهد شد اما اگر چینی‌ها بتوانند به قدرت اول دنیا تبدیل شوند، به احتمال زیاد پیش‌بینی منتشر شده در این کتاب نقض خواهد شد.
دلار آمریکا یک ارز بسیار جالب می‌باشد که می‌توان یک کتاب پیرامون آن به رشته تحریر در آورد. یک ارز با خصوصیاتی متمایز می‌تواند نام کتاب را «جادوی دلار» حکاکی نماید!
پیش‌بینی روند آتی ارزش دلار آمریکا می‌تواند روند آتی قیمت طلا را تا حدود زیادی مشخص نماید. دلار آمریکا ارزی است که بالاترین حجم ذخایر طلا را در پایه‌های خود می‌بیند. براساس داده‌های شورای جهانی طلا (WGC) که چند سال قبل برای تالیف کتاب «طلا» جمع‌آوری و منتشر گردید، ایالات متحده آمریکا دارای بیش از 8000 تن ذخایر طلا بود که چین به عنوان دومین اقتصاد بزرگ دنیا دارای ذخایری در حدود 1000 تن بود. موضوع دیگری که باعث متمایز شدن دلار آمریکا نسبت به سایر ارزها شده است، بحث قدرت اقتصادی آمریکاست که براساس آمارهای صندوق بین‌المللی پول (IMF)، تولید ناخالص داخلی (GDP) پنج قدرت اقتصادی برتر جهان در سال 2018 میلادی به شرح زیر می‌باشد:
ایالات متحده آمریکا: 20 تریلیون دلار، جمهوری خلق چین: 13 تریلیون دلار، ژاپن: در حدود 5 تریلیون دلار، آلمان: 4 تریلیون دلار و بریتانیا: در حدود 3 تریلیون دلار.
گاهی اوقات نیازی به سخن گفتن نمی‌باشد و اعداد همه چیز را بیان می‌نمایند اما بدیهی است که با توجه به شرایط امروز اقتصاد آمریکا بهتر است فعلا پیرامون حذف آمریکا از صحنه روزگار سخنی به میان نیاید.
در شرایطی که فاصله زیادی بین ذخایر طلا و جایگاه اقتصادی ایالات متحده آمریکا و جمهوری خلق چین وجود دارد، پیش‌بینی بنده در کتاب «طلا» عبارت است از ادامه حکمفرایی آمریکایی‌ها بر اقتصاد جهان و در عین حال تداوم روند فعلی دلار چرا که آمریکایی‌ها برخلاف چینی‌ها به هیچ وجه به کاهش قابل توجه ارزش دلار نمی‌اندیشند در حالی که چینی‌ها مجبورند به واسطه جمعیت در حدود یک میلیارد و چهارصد میلیونی خود به دنبال صادرات بیشتر و بیشتر باشند. در چنین شرایطی، در حالت عادی، به احتمال زیاد ارزش دلار با کاهش شدیدی مواجه نخواهد شد که این موضوع باعث عدم نوسان شدید قیمت طلا خواهد شد. بنابراین چین به احتمال زیاد کماکان به دنبال عرضه ذخایر ارزی دلار خود به بازار و خرید طلا نخواهد رفت چرا که در چنین شرایطی، دلار آمریکا با کاهش ارزش شدیدی روبه‌رو خواهد شد که در کنار افزایش شدید قیمت طلا، قیمت بسیاری از اقلام پرمصرف جهان همانند فلزات اساسی با افزایش شدید روبه‌رو خواهند شد و در عین حال با افزایش ارزش یوآن نسبت به سایر ارزها، میزان صادرات این کشور به شدت کاهش خواهد یافت که وقوع چنین شرایطی بعید به نظر می‌رسد.
مطالب بالا بهتر بود در کتاب «طلا» منتشر می‌گردید اما به دلیل هراس ناشی از خودنمایی بیش از اندازه، انتشار دلایل این پیش‌بینی به تاخیر افتاد.
بنده یکبار دیگر هم قیمت طلا را پیش‌بینی نمودم که در تاریخ چهارم آذرماه 1395 هجری شمسی بود که پس از روی کار آمدن آقای ترامپ منتشر شد. نوع برنامه آقای ترامپ قابل پیش‌بینی بود و در عین حال روند گذشته جمهوری‌خواهان نیز مشخص بود که با روی کار آمدن آن‌ها، رویکردهایی همچون کاهش مالیات‌ها و اجرای سیاست‌های پولی انبساطی در دستور کار قرار خواهند گرفت. همچنین در دوران زمامداری جمهوری‌خواهان، بوی جنگ هم بیش از پیش به مشام می‌رسد. در چنین شرایطی بدیهی به نظر می‌رسید که قیمت هر اونس طلا با افزایش مواجه شود و از محدوده 1200 دلار به محدوده 1500 دلار فعلی برسد.
در حال حاضر پیش‌بینی بنده بر این پایه استوار است که برخلاف اکثر پیش‌بینی‌های مطرح شده در سطح جهان، قیمت هر اونس طلا طی چند سال آینده با افزایش خاصی مواجه نخواهد شد که دلیل این پیش‌بینی، عدم وقوع بحران اقتصادی در آمریکا و عدم تقابل فراگیر چین و آمریکا می‌باشد.
Share.

About Author

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

Leave A Reply