کج‌فهمی روزگار!

0
گاهی اوقات سیاست‌های مختلف به درستی انتخاب نمی‌شوند. نقد شدن توسط افراد مختلف می‌تواند به صورت پیوسته تکرار گردد چرا که نوع نگاه مسئولین کشور بنیادین و ریشه‌ای نمی‌باشد. هر چیزی می‌تواند قابل تامل باشد. در دوره‌ای که سیاست‌های گوناگون در دستور کار قرار می‌گیرند، علیرغم تمایز ظاهری سیاست‌ها، نتایج نهایی یکسان می‌باشند!
به یاد دارم که آقای طیب‌نیا نرخ تورم تک‌رقمی را در ظاهر یا باطن لمس نمود اما به هر دلیلی تنها در دوران بحران اقتصادی بی‌سابقه‌ای که کشور به آن دچار بود، نرخ تورم تک‌رقمی حفظ شد و پس از آن همانند فنر فشرده شده به جای اول خود بازگشت. در حال حاضر هم آقای دژپسند نرخ تورم را کاهش داده‌اند. در حقیقت اگر تنها و تنها وزارت بازرگانی وجود داشت، بدون شک می‌توانستند آشفتگی بازار را هم از بین ببرند چرا که ریشه مشکلات بازارهای گوناگون، عدم وجود وزارت بازرگانی است! در دوره فعلی نیز به سادگی می‌توان تکرار رکوردها را پیش‌بینی نمود!
خالق نقدینگی باید همگان را حیرت‌زده نماید و در عین حال کاهش اختلاف طبقاتی را در دستور کار قرار دهد چرا که نمی‌توان در همه حال مهربان بود!
به یاد دارم که در دوره آقای طیب‌نیا، اوراق قرضه‌ای با نرخ بهره بالا منتشر شد و بنده علیرغم دانستن تبعات این داستان به دولت آقای روحانی اعتماد کردم در حالی که نقدینگی‌سوزی مهمترین فریضه آن سال‌ها بود چرا که باید نرخ تورم کنترل می‌شد!
بحث انتشار اوراق قرضه در شرایطی که اقتصاد کشور به شدت نیازمند صادرات می‌باشد بسیار تحسین برانگیز می‌باشد! ورشکستگی، فلاکت و بدبختی بخشی از زندگی بشر می‌باشد. به عبارت بهتر به قول یکی از بزرگان، مگر آن زمان که سود می‌کردند به ما چیزی می‌دادند که برای ضررهایشان ناراحت باشیم!
بنده نمی‌دانم در اقتصاد مقاومتی همه چیز پیش‌بینی شده است اما به راستی ای کاش کمی عادی بودن در دستور کار قرار می‌گرفت تا همگان حیرت‌زده نشوند. زمانی که یک پارادایم هم درونزا باشد هم برونزا دیگر نباید غصه هیچ چیز را از نظر گذراند! عدم وابستگی به نفت باید با منابع جدید و در عین حال پایدار محقق گردد. تولید ملی باید رونق یابد. همه چیز باید عقلانی گردد. هر کس باید در جای خود قرار گیرد. در مجموع پس از تحمل مشکلات و سختی‌های فراوان می‌توان تلالو پیشرفت و توسعه را در سال‌های نه چندان دور مشاهده نمود. اینست الگوی متمایز و بومی ما چرا که همه چیزش با حساب و کتاب است!
ایران امروز می‌تواند مشکلات اقتصادی خود را حل نماید اما بدون شک با ادامه روند فعلی نمی‌توان به گشایش خاصی امیدوار بود. همه چیز امنیتی نیست. بحث نقدینگی کشور چگونه نابود می‌گردد در حالی که پرداخت بهره‌های بدون پشتوانه ادامه می‌یابد؟
در حقیقت نمی‌توان کمی خلاقیت به خرج داد و اشتباهات رویکردهای بی‌رحمانه را تکرار نکرد. کمی تفکر می‌تواند راهگشا باشد. در اقتصاد ایران سال‌هاست که فعالیت‌های نامولد به هر دلیلی تشویق می‌شوند. به عنوان مثال سپرده‌گذاری و نزول‌خوری بسیار عقلانی می‌باشد. همچنین دریافت بهره‌های خارج از عرف هم نمی‌تواند غیرعقلانی تلقی گردد چرا که با کمی صبوری و چند شعار داستان حل می‌شود! اما فعالیت‌های مولد باید سیکل‌های تجاری را تجربه نمایند! در ایران امروز می‌توان با صدای بلند اعلام نمود که در بلندمدت همه چیز بر علیه تولید است. به عنوان مثال نمی‌توان سخن از تولید به میان آورد و در عین حال مجوز صادرات شرکت‌های مختلف را لغو نمود. به راستی نمی‌توان برای گوجه فرنگی کشاورزان یک قیمت به منظور خرید تضمینی مشخص نمود و به سادگی از تجارت لذت برد؟
به عنوان مثالی دیگر صدا و سیما همیشه در صحنه همواره گرگ‌ها را به نمایش گذاشته است و حتی یک بار هم مزایای فعالیت در بازارهای مختلف به ویژه بازارهای مالی را به نمایش نگذاشته است.
در روزگاری که خشک‌دستی نوع خاصی از بشر نتوانست بهبود خاصی ایجاد نماید می‌توان به انسان‌های گشاده‌دستی اشاره نمود که حداقل به مردم خود رحم می‌کنند. انسان‌های جاه‌طلبی که هر چه هستند، همه چیزشان پول نیست.
در کشوری که پول همه چیز است نمی‌توان گشاده‌دستی را توصیه نمود چرا که تحقیر و تمسخر بدیهی‌ترین هدیه متفکران می‌باشد.
در حال حاضر می‌توان صادرات شرکت‌ها و برندهای ثبت شده را با شرایط خاصی آزاد نمود. همچنین می‌توان همه چیز را ارزان نمود اما تقویت پول ملی را در دستور کار قرار نداد. می‌توان گسترش و توسعه بازارهای مالی را به صورت حقیقی در دستور کار قرار داد. می‌توان کمی خوب بود و در عین حال از زندگی لذت برد اما …
اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

یک پاسخ قرار دهید