گلشیفته‌های سردار!

0
شمارش دستاوردها در ایران امروز به یک امر عادی تبدیل شده است. سردار سلیمانی رفت در حالی که کشور در شرایط متفاوتی قرار دارد. فرهنگ اوایل انقلاب کمتر به چشم می‌آید و افراد عموما درگیر رویکردهای پست و فرومایه‌ای همچون تملق و چاپلوسی شده‌اند. در این دست‌نوشته می‌توان برخی موضوعات بدیهی را مرور کرد و در عین حال همانند گذشته تنها نقص‌ها و عیب‌های سایرین را شماره نمود!
پس از شهادت سردار سلیمانی، صدا و سیما تمام امکانات خود را بسیج نمود تا هر ایرانی با هر رنگ و نژادی تحول را در تمام وجود خود لمس نماید. یکی از جلوه‌های تحسین برانگیز فعالیت‌های صدا و سیما، استفاده از اسطوره‌های هنری و ملی بود که هر یک تاثر و اندوه فراوان خود را به صورت جداگانه بیان نمودند. برخی سخنان بسیار کلیشه‌ای می‌باشند اما مصاحبه با اسطوره‌های بی‌بدیل هنری تا چه حد با شهادت سردار سلیمانی ارتباط دارد که ملت باید خواسته یا ناخواسته همانند سایر رویدادها به تماشای ارزشمندترین و جذاب‌ترین بزرگان بنشینند تا نظرات کارشناسی خود پیرامون همه چیز را بیان نمایند.
با احترام کامل به طرفداران و علاقه‌مندان اسطوره‌های بی‌بدیل ایران امروز در عرصه‌های مختلف هنری می‌توان بیان نمود که در جشن‌ها و عیدهای گوناگون و در عین حال در حساس‌ترین لحظات، هنرمندان هستند و خواهند بود تا مردم احساس غم و اندوه نکنند!
صدا و سیما به وسیله مصاحبه با بزرگان و اسطوره‌های هنری کمر همت به اتحاد و یکپارچگی آحاد مختلف جامعه بست و به همین دلیل بهتر است از هنرمندان همیشه در صحنه نظام مقدس جمهوری اسلامی تقدیر نمود. در میان انبوه تبریک‌ها و تسلیت‌ها به یاد گلشیفته بانو افتادم که چرا پیامش را نمی‌خوانند! در مجموع اسطوره‌های ایران امروز یک یا چند مورد نیستند. به همین دلیل از ذکر نام آن‌ها خودداری می‌شود.
گاهی اوقات بهتر است سکوت نمود یا پیرامون هر موضوعی سخن نگفت و در عین حال از نیروی عقل استفاده نمود اما حرارت و خامی جوانی کمتر به تفکر و خردورزی تمایل دارد! پس از شهادت سردار سلیمانی، هر کس می‌تواند برچسب نزدیکی به ایشان را بر پیشانی بچسباند اما انصاف نیست در مقابل هر سخنی سکوت نمود. آقای ظریف بیشتر سمبل یک شهروند روشنفکر و تحصیلکرده آمریکایی می‌باشند تا ایرانی. بحث برجسته شدن ایشان هم عمدتا از زمان مذاکرات برجام مطرح شد که آقای کری به دفعات به تعریف و تمجید از ایشان پرداختند. در چنین فضایی بهتر است همه چیز بیان نگردد اما به راستی سخن گفتن و آن هم از نوع زیبایش می‌تواند تنها مزیت یک اسطوره نباشد!
بسیاری از مردم به دنبال پاسخ در مقابل رفتار آمریکایی‌ها می‌باشند اما جمهوری اسلامی به سادگی درگیر یک جنگ سنگین نمی‌شود چرا که هر چیزی عیار خاصی دارد و عیارشناسان درصد خلوص را تشخیص می‌دهند.
از نظر بنده، با توجه به شرایط فعلی حکومت باید به کنترل اوضاع بپردازد و همه چیز را آرام نماید. تفاوت انسان‌های خام با دنیادیده در کنترل احساسات و رفتارها می‌باشد. انتقام گرفتن میسر می‌باشد اما بعید است همانند جنگ تحمیلی، شرایط قابل کنترل شود.
اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

یک پاسخ قرار دهید