سلطان اصلی را دریابید!

0
همزمان با شروع سال جاری، بازارهای ارز و طلا برای چندمین بار طی سالیان اخیر وارد وضعیت متلاطمی شدند که این شرایط همچنان ادامه دارد به نحوی که قیمت دلار در بازار آزاد ارقام بیش از 30 هزار تومان و قیمت سکه بهار آزادی نیز رقمی در حدود 16 میلیون تومان را تجربه کرده‌اند. با توجه به آن ­که این وضعیت چندین بار در اقتصاد ایران رخ داده است، لذا می‌بایست به ریشه‌ها و علل اصلی موضوع پرداخت و از بیان علت‌هایی که نه­ تنها منجر به حل معضل نمی‌شوند بلکه آدرس غلط به جامعه و سیاست‌گذاران می‌باشد پرهیز کرد. در مجموع دست‌نوشته حاضر از منظر کلان به تحلیل موضوع می‌پردازد.
از آنجایی ­که نرخ ارز به عنوان لنگر اسمی اقتصاد ایران مطرح می‌باشد، از همین رو با افزایش آن، سایر بازارها نیز دچار تلاطم شده و جهش‌های قیمتی را در خود مشاهده می‌نمایند که از جمله مهمترین نمونه‌های آن می‌توان به بازارهای طلا، مسکن و خودرو اشاره نمود. همچنین روند تاریخی نیز نشان می‌دهد که با کاهش ارزش پول ملی، اقتصاد ایران وارد دوره‌ای از رکود اقتصادی می‌شود که منجر به وخامت اوضاع و تضعیف معیشت مردم می‌گردد. از آنجایی که سطح درآمد اقشار متوسط و ضعیف نیز عمدتا در سطح نازلی نسبت به اقشار مرفه قرار دارد، بخش مهم درآمد آنان صرف گذران زندگی می‌شود و به تهیه کالاهای سرمایه‌ای نمی‌انجامد. بنابراین با جهش نرخ ارز، قدرت خرید این اقشار آسیب جدی می‌بیند و اقشار سطوح بالای درآمدی که صاحبان دارایی‌هایی از نوع سرمایه‌ای نظیر مسکن، خودروهای خارجی، طلا و … هستند نه ­تنها آسیب نمی‌بینند بلکه می‌توانند بهبود وضعیت را نیز تجربه نمایند. از همین­رو شکاف طبقاتی و افزایش نابرابری درآمدی و اجتماعی نیز به وجود می‌آید که در این مورد، آمارهای منتشر شده توسط مرکز آمار ایران نیز موید این مطلب می‌باشد به ­گونه‌ای که ضریب جینی به­ عنوان شاخص شناخته شده نابرابری توزیع درآمدی در ایران از رقم 0.37 در سال 1392 به بیش از 0.40 در سال 1398 رسیده است و وخامت اوضاع همچنان ادامه دارد.
در مورد علل و ریشه وقوع پدیده جهش‌های ارز و سکه در اقتصاد ایران، تحلیل‌های متفاوتی وجود دارد لیکن بخش مهمی از تحلیل‌هایی که صورت می‌پذیرد فاقد نگاه بنیادین و راهبردی به علل موضوع می‌­باشند. اخیرا نیز برخی از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی در بیان علت افزایش قیمت سکه بهار آزادی، اشاره به نقش‌آفرینی سلطان‌های سکه نموده‌اند که با دستکاری در بازار، موجبات وضعیت موجود را فراهم آورده‌اند.
خاطر نشان می‌سازد که تحلیل مذکور، مسبوق به سابقه است؛ به نحوی که هرگاه بازارهای ارز و سکه دچار تلاطم می‌شوند، سخن از نقش‌آفرینی سلاطین به میان می‌آید. هر چند که این تحلیل می‌تواند تا حدودی درست باشد لیکن توجه بیش از حد به آن، نگاه‌ها را از علت اصلی موضوع دور می‌نماید. چنانچه جهش‌های رخ داده در قیمت سکه بهار آزادی، تماما به دلیل نقش‌آفرینی سلطان‌های سکه می‌بود، می‌بایست در دفعات قبلی که برخورد با این افراد صورت گرفت، کاهش قیمت در این بازارها رخ می‌داد اما نه ­تنها چنین نشد بلکه بهای سکه امروز، بیش از 3 برابرِ زمانی­ است که برخی از سلطان‌های سکه مجازات شدند. در حقیقت با توجه به حجم نقدینگی موجود در اقتصاد ایران، اساسا سلطان‌های سکه، وزن چندانی ندارند که بتوانند چنین جهش‌های عظیمی در متغیرهایی نظیر نرخ ارز و سکه ایجاد نمایند. لذا می‌بایست عمده نگاه‌ها به علت اصلی و به عبارت دیگر به سلطان اصلی تلاطمات بازارها باشد که چیزی به جز «نقدینگی» نمی‌باشد. شایان ذکر است که اگر برخی افراد نیز به عنوان سلطان سکه نقش‌آفرینی می‌کنند به دلیل آن مقدار نقدینگی است که در اختیار دارند در غیر این صورت، توان چنین کاری را نداشتند.
در یک نگاه کلان‌تر، هر معامله‌ای به پشتوانه نقدینگی افراد صورت می‌پذیرد. در غیر این صورت معامله خاصی را که بتواند سطح قیمت‌ها را جابجا نماید نمی­توان متصور بود.
طبق آخرین آمارهای منتشر شده توسط بانک مرکزی، حجم نقدینگی از رقم 354 هزار میلیارد تومان در انتهای سال 1390، به رقم 2472 هزار میلیارد تومان در اسفند  1398 رسیده است و بنا بر محاسبات صورت پذیرفته، از رقم 2800 هزار میلیارد تومان نیز در انتهای شهریور 1399 عبور کرده است.
رشد افسار گسیخته نقدینگی طی بازه زمانی 9 ساله در حالی است که در مدت مشابه، تولید ناخالص داخلی حقیقی نه­ تنها رشد نکرده است بلکه روند نزولی را نیز طی کرده است به ­گونه­ای که از رقم 636 هزار میلیارد تومان در سال 1390 به رقم 613 هزار میلیارد تومان در سال 1398 رسیده است. به عبارت دیگر در حالی ­که به طور طبیعی می‌بایست کیک اقتصاد ایران رشد می­کرد و بزرگ می‌شد اما نه ­تنها چنین نشده است بلکه کوچکتر نیز گردیده است!
نکته حائز اهمیت آن­ که در بازه زمانی مذکور، جمعیت کشور رشد داشته است لذا تولید سرانه حقیقی در کشور کاهشی به مراتب بیشتر از  کاهش تولید حقیقی را تجربه کرده است.
روی دیگر سخن آن است که طی بازه زمانی 9 ساله، درحالی ­که حجم نقدینگی در اقتصاد ایران بیش از 8 برابر شده است اما تولید حقیقی روندی نزولی را پیموده است. شکاف مذکور میان تولید و نقدینگی، عمدتا منجر به افزایش سطح عمومی قیمت‌ها و سفته‌بازی در اقتصاد شده است و با ورود به هر بازاری، سبب تخریب ثبات آن بازار می‌شود و قیمت‌ها را افزایش می‌دهد.
وضعیت فعلی بازارهایی نظیر سکه و ارز را نمی‌توان به طور عمده به سلطان‌هایی از جنس افراد اختصاص داد بلکه وضعیت موجود بازارهای مذکور، نتیجه سلطان اصلی به نام نقدینگی می‌باشد و تا زمانی که برای مهار آن چاره‌اندیشی نگردد تلاطم در بازارها وجود خواهد داشت. به منظور حل موضوع نیز می‌بایست به طور دقیق اقدام به تحلیل علل اصلی رشد سرسام‌آور نقدینگی طی سال‌های اخیر گردد و با مدیریت و مهار نقاطی که موجب رشد نقدینگی شده‌اند، اقدام به مهار و مدیریت نقدینگی کرد. در غیر این صورت، تاکید بیش از حد بر نقش‌آفرینی سلاطین سکه و ارز در وضعیت موجود، ارائه آدرس‌های نادرست به سیاست‌گذاران و جامعه می‌باشد و مساله را به صورت ریشه‌ای حل نخواهد کرد. هرچند که شبکه‌های اخلا­لگر در بازارهای ارز و سکه وجود دارند که برخلاف منافع ملی بر تنور جهش قیمت‌ها می‌دمند لیکن منشاء اصلی جهش قیمتی در بازارهای مذکور نقدینگی است.
منتشر شده در روزنامه جوان
اشتراک گذاری

درباره نویسنده

Avatar

حسین میرزایی یک اقتصاددان جوان است که مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را در دانشگاه شهید بهشتی گذرانده است. شاید مهارت متمایز ایشان در حوزه تدریس ‌باشد که در دوره‌های مختلف، تدریس دروس گوناگون را تجربه نموده‌اند. حسین میرزایی در حوزه‌های مختلف اقتصادی فعالیت داشته است که از جمله آن‌ها می‌توان به فعالیت در بورس اوراق بهادار تهران و شعب بیمه ایران اشاره نمود. ایشان همچنین کارشناس ارزیابی طرح‌های اقتصادی در مطالعات گوناگون بوده‌اند که یک شاخه تخصصی می‌باشد. آقای میرزایی به احتمال زیاد یکی از اساتید آینده کشور خواهند بود که به تبع آن می‌توان مناصب مختلف را برای ایشان پیش‌بینی نمود!

یک پاسخ قرار دهید