صدقه بهر دل خاموش‌ستاره!

0
دنیای مجازی عبارت است از تخته سیاه به خط بچه‌سیاه که هزار بار می‌نوازد این همان است و بار دگر پاک کردن را ز مادر فرا می‌گیرد ناز ناز در حالی که پدر نگوید هزار هزار بهر نازی پدرکلام! اساسا این مادر نیست که تلف می‌کند جگرگوشه را بلکه هنر مادری پدر است که جرعه جرعه زار می‌نماید فرشته سیاه‌ستاره را! بنابراین طلا کم باشد ز ارزش تخته‌سیاه که هیچ نگوید بهر بچگی نوچه‌سیاه …
امیر جهازسیاه نگوید عینک فقط سیاه سیاه بلکه کاسه نازد گربه‌سیاه تا دست آخر نگردد نماز نماز بهر سرکجی سوسن‌سیاه! پس ماتم نگیر ای جادوسیاه گرچه خاتم ندارد سلام‌سیاه! امروز نگوید آن عشق سازگار بلکه نازگل گوید به رسم ماندگار تا که نشوی بیش از این مادرجفا گرچه بغل بغل ندانی سوسن است و نفس نفس سوزن!
دنیای مجازی پدر خواهد عزیز و استوار گرچه بچه‌رئیس بازی ندارد ناز ناز بلکه گاری دارد زار زار تا بگوید یخمک ندارد رنگ و عذاب، گر نخواهید بهتر است ای سوگلی‌های دندان به ماه! به راستی زر چه باشد بهر اینان که آبستن به از بوسه دیوان بود؟!
توئیتر می‌تواند یک سه‌گام بوسه نماید به رسم پدر سه‌گام که دست آخر قفس نگردد آن همه نفس نفس به رسم رئیس دندان سه‌کار! تحفه تاج دارد طلا طلا گرچه حیف طلا که بهر تو بگیرد سیاه سیاه …

خدعه نظر شما!

در ستون راست بتوان خدعه نمود یک نظرسنجی هنرتمام که روز ازل ماه ز ماه موضوع بچرخاند سیاه سیاه! پس هر ماه توانی یخمک بسازی ناز ناز ای خاتم‌سیاه ‌زاران! نظرسنجی پرنده یا چرنده تواند سازد آن همه خزنده گرچه حیف حیف ز آن همه پرنده!

خدعه ناز شما!

آن دم که تیک نگاشتی ناز ناز نگفتی نوبت ز که سازم باز باز گرچه این و آن نگویند ساز ساز! بهر ناز خدعه کن سرمایه را تا تیک بهر نوبت بگیرد ترنم ناز ناز! ارز دیجیتال نباشد کار کار اما نگوید تیک جملگی بود زار زار!

خدعه گلدان شما!

این یکی نیز بگیرد جایگاه در سمت راست شما تا بهر گهواره نگیری کفش پای پاره پاره! گلدان گل بخواهد ستاره ستاره گر نخواهی گویم پاره پاره! پس یک گلدان بساز به رسم خواهرستاره ای سیاه خاموش‌ستاره!
اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است