بار دگر نگویم پر نماند ای کبری‌شراب!

0
شیرشاه گر عزیز باشد بوسه دارد هزار هزار در حالی که دلبستگی به این نازگل‌ها بوسه ندارد در سیره یک سالار پرطلا! اساسا کبری ز خود خندیده است که بهر ناز ناز شربت بسازد زار زار تا بگوید رستم نباشد دنیاسزا گرچه مرامش سوسن نداشت زار زار بهر چند گنجشک روزمزدطلا!
این‌ها گفته شد تا زار نگیرد بیش از این یک مادر کبودکلاغ و باز گوید که ندانستی ز من هیچ هیچ تا کبری بگیری پیچ پیچ! پس ای عمو خود شلاق نگیر و بگو  کنیز نخواهم هزار هزار تا بداند بیش از این نباشدش کفاره ربنا! ز من بپرسی گویم مادرزری نداند بهتر است چرا که بازار رود وقت به وقت بهر شلاق رنگ به رنگ تا اندرونی بسازد دریای پرکلاغ گرچه آن روز تازه خواهی نشست بهر روضه جانم‌بگو!
سازمان ملل که آینه و شمعدان توست گرچه گویی نگو نگو! پس یک بخش خدعه گیر شفاف و مادرپسند تا هر که زر و سیم بقچه ساخته است هزار هزار بتواند خیال راحت سنگ بنازد جای رحم کبریا! پس خم به ابرو نیار بهر زار زار این و آن تا دست آخر بگویند سرور که بود گهواره سگ‌سزا! بتوان شیشه کرد امورات خیرات ملل تا هر کس هر کجا خواهد شفاف خیر اموات فرستد هزار هزار و شفاف بیند تا قران آخر کجا خدعه گشته است ناز ناز! این یکی نگفتم عزتت دهد ای کبری‌خراب‌ تا پرچم نگیری آمدم خیر اموات روضه‌خراب!
درست است که عالم وجب ندارد به دست اما سفره کشمش و خرما ندارد وجب! پس ماتم نگیر بهر کبریا تا وقت گل ربنا نگویم اول بود ز ماتم اقاقیا! آدمیزاد نگو قلک ساخته‌ام ناز ناز گرچه مادرکلاغ بگوید من بخواهم شفق شفق ای شیر کبری‌شراب! دگر نگویم که ریز ریز سفره ساز خط به خط که نباشدش مانندی پدر! محض ریا بگو هر که خواهد نام گوید و محض اقاقیا هر که نخواهد نام نگوید پیش چشم پرطلای جهانیان!
شب جمعه بود خیر اموات زنده و مرده منت گذاشت یک کبری‌حیات بهر چشم و سحر قماش خاله‌حیاط تا روز دگر بگویند بیامرزدش آن که کبری نتاخت جز چند رقص پای مادرشناس …

آن همه این بود ای کف ز جان ***** چند نرمش و کرنش بهر ارباب جان

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است