چند جمله خصوصی بهر عمه‌جان!

0
سرزمین فلسطین و اسرائیل می‌تواند به قطب گردشگری تبدیل شود و در عین حال هزار هزار گوید بعد عمری بهر ما چرا! بنابراین کبیر صراط مستقیم حکم می‌نماید که زین پس قرآن و تورات سر بگیرید و نگویید فلان فلان تا آرام آرام بگویم قشنگ قشنگ بسازند بهشت چند!
طرح ایالات متحده سند کم دارد تفکیک شده بهر سربار عربستان و مصر و … در حالی که می‌توان از این موضوع به عنوان گزینه پیشنهادی استفاده نمود و یهود هزار هزار درآمد توریست نگاه نگاه را برج برج بسازد پیش چشمان عرب و سند هم که داشته است زمین تا نگویند بار دگر فلان فلان! پس گزینه برج برج می‌تواند در کنار سکونت ناز ناز در کنار وای وای مطرح شود گرچه آن روز دیگر قیمت زمین این نباشد ای عمه‌جان!
طرح آمریکایی‌ها بهتر است با احداث یک شهرک کامل در کشور کوچک و مدرن قطر کلید بخورد تا از یک طرف این مردم مظلوم بعد از سال‌ها امیدوار شوند و از طرف دیگر ارباب رنگ‌ها دامن بفرماید کدامش بهتر است! همچنین ماندن نباید کفر قلمداد گردد تا رضایت نفس سازد بهر کبریا!
شعار نیل تا فرات بهر بهشت حک نگشت و بیشتر شوره‌زار می‌خواست بگوید نگاه نگاه چرا که با فرض فتح و حذف تمام هزار هزار تازه می‌توانستند آب لوله‌کشی نمایند زار زار تا بگویند این هم ز دریای نمک‌زار ناز ناز! شاید بفرمایند امروز علم پیشرفت کرده است و کذا کذا در حالی که ریز نباید بگفت گر جنگل ساختید پس آهو و پلنگش کجاست ای قماش چاره‌هزار؟!
شاید بهترین گزینه بهر جمعیت مشخص یهودیان و فلسطینیان؛ یکپارچه‌سازی و بهینه‌سازی سرزمین فلسطین و اسرائیل باشد که بدون اغراق نسخه سر بگیرند بهشت چیز زیاد کم ندارد گرچه باز گویند ما که نبودیم آره آره! عمو می‌تواند پروانه بگیرد بهر نگاه نگاه تا نگویند آن همه هزار هزار پس چه گوییم جواب! خلاصه سر گرفتن گر قرآن و تورات باشد یکی یکی دیگر انجیل نخواهد بهر آن یکی!
در سرزمین یکپارچه جدید می‌توان فرش پهن کرد بهر توریست هزار هزار تا بگویند چه بود آن همه زار زار! پس اول باید پتک کرد زبان رسمی سه تا؛ انگلیسی، عبری و عربی گرچه باز نگویم سفره دل و سپس مسجد نگفت کعبه نیست تا هزار هزار مکه و مدینه سرازیر شوند ناز ناز!
عزت و شکوه چیزی بود که سفره نیل تا فرات نگفت نگاه نگاه و بیشتر زمین زمین نگاشتند فردوس ربنا گرچه همان نیز میسر نگشت زار زار! دنیای دو روز ارزش ندارد دو نگاه؛ یکی ضعف و خواری خردسالی و دیگری بدتر از آن زوال همه چیز بهر پیری و کهنسالی. این که بزرگی بگفت این بهر آن و آن بهر این لزوما خدا نبوده است ای اورشلیم هزار هزار! پس مکتب موسی که هیچ، داوود و سلیمان باید بگفت با آن همه هزار هزار کجا رفتند و بردند این همه …

رضایت بهر خدعه نیست عمه‌جان ***** گرچه نگاه رسمش نبود امیرجان

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است