نشد رقص پا بگویم بهر علف‌خوار چرا!

0
کاردان نباید ریز ریز رسوا می‌نمود قماش لب‌تشنگان در دامان رگ‌پیشگان را تا جان جان بهر چه گوید ز هر نشان وای وای نگردد در مکتب فناپیشگان گرچه عیان چه حاجت به بیان! آن شیربچه هم بهر کبود کبود اراده نداشت پیش چشم ردپیشگان تا دیر دیر اشاره گیرد بهر نگاه نگاه که چه روزش آورده‌اند بهر شب‌نمای روزگار که امان ندهد ز پیر و برنای مور و ملخ!
آدم شدن ابد نتوان سرود و ازل باید گفت چه کار بس که پا پا گویند سواره بهتر است! فال اینان جز سیاه و کبود نباشد بهر ربنا گرچه آن روز گویند هر چه ساختیم رضا رضا بود پیش چشم کبریا! شاید حیف عالم هم گناه داشت اما علف علف رایگان نگویند فلک فلک همسایگان تا سفره قربان نگاه سراسر بگردد پوست و استخوان! به عبارت بهتر غنچه غنچه بهر انصاف کبریا نگردد دریای دلربا تا کجا کجا بگویند ز یک رویاانتظار!
امروز کلاس تمام گشت و هیچ نساختید روضه اشتباه اشتباه گرچه روز اول هم بعید بود جز در و دیوار ناز چیز دیگر بگویید افتخار! پس خوش باشید که زین پس تعطیلات یخ‌بندان است و کریسمس نباید بگفت سرما چرا! نمره خیلی خوب‌ها گر نکته ساخته بودند بهر گرم گرم خورشیدنشان دیگر رعنا نمی‌شتافتند بهر تحویل پیتزا و سلام سلام کوکب‌شناس!
ای وای که خود نساختید طلا طلا بهر فرش هزار هزار بس که هوش و حواس گرفتید ز نگاه سرد سرد باشد بیا تا جای رضا رضای غنچگان؛ هزار هزار بفرمایید بهر ارباب جان! ریز نکته ساخته بودید غنچه می‌ساخت ناز ناز بهر سپاس سپاس فناپیشگان گرچه فرق غنچه با تربچه دیگر قسمت نشد یاد گیرید پیش چشم آن که گوید نرمش ز تربچه اول نباشد کار کار نگاه!
ای دلبندان بهر سخن آخر گوید یک پیر دلربا؛ ناز بکارید تا زار نگیرید بهر تحفه ربنا …

گر ادب باشد همپای شریک شفق ***** آن که باید بگردد رفیق شفق

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است