کبریا بوسه گوید کریسمس مبارک!

0
تبریک روز میلاد حضرت مسیح در سراسر دنیا می‌تواند فرش سبزی باشد بهر نور نور قماش دور دور گرچه روز عید گویند جان مادر چادر حیا نگو مبارک مبارک! باشد هیچ نگویم اما ز یاد نبرید که بهر انار انار نمک تجویز نگشت تا بدانید هر چیز یاقوت سیاه نگردد بهر کیلو کیلو قهوه من را نگاه!
دین چیزی نیست جز هزار هزار نگاه بهر ذره ذره نثار گرچه وجب ندارد خدا خدای چند خرما خرمای کبریا! پس نور بهر دین یا غیردین خلق می‌گردد و لزوما کبریا نگوید نگاه چرا که این بساط قهوه‌بازی رنگ ندارد بهر نگاه نگاه کبریا! حال نور و سایه نور بحثی است که بهر عید نباید گفت نگاه در حالی که عسل عسل گویند راست گوید این شور دلربا!
روز اول خلاص کردن ساده‌ترین و بی‌رحمانه‌ترین روضه ربناست در حالی که فرصت دادن و بازی کردن آن هم به تعداد کذا می‌تواند یکی از جلوه‌های نور باشد تا بگویند چه ناز نگاه! پرده تطهیر که هیچ، چرخه تقطیر هم وجب نیست بهر قماشی که به واسطه ساختار و یا هر خدعه دیگری به تسلط و چیرگی سلیمان‌نشان با برچسب مجسمه فلان رسیده‌اند گرچه چپ و راست گویند امان از نگاه فدا فدا بهر چشم چشم این و آن!
ذات بشر نفع‌طلبی و جاه‌طلبی بوده است و خواهد بود و در طول تاریخ نیز از روم و یونان گرفته تا مصر و ایران و غیر تلسکوپ هفت آسمان نخواهد بس که دانه دانه ستاره گفتند قداره قداره در حالی که اندک شماری بوده‌اند بهر عزت و شکوه انگشتری. دنیای امروز به هر تقدیر در عرصه‌های مختلف رنگ باخته است بهر چند کجاست کجاست نشان انگشتری تا بگویند خداست خداست مالک انگشتری!
نوع ساختار ایالات متحده یک طرف، بحث اختلاف چشمگیر تکنولوژی این امپراتوری نیز کنار، جذابیت ایدئولوژیک شعار آزادی چیزی نیست که بتوان با انواع و اقسام خودانتقادی‌های احیانا خدعه‌نشان زیر سوال برد در حالی که بهر مهاجر بودن، مردسالاری مسالمت‌آمیز، حکمت و عقل کم و بیش داوودنشان و یا … یک نوع متفاوت حکمرانی در حال نمایش است. جالب اینجاست که این مدل تزریق افکار و القای اندیشه فدا فدا نباشد بوسه ندا ندا بدون حیای پیغمبری و در آغوش سفره باز پدری حک گشته است هزار هزار که نمره دارد زار زار …
بحث مسیح و غیر یک شک است در حالی که بحث سفید و سیاه و زرد و سرخ روضه دیگری است که جای بررسی دارد چرا که تاس بهر همگان گویند جفت شش مگر آنان که بازی نخواهند بهر جفت چشم! دگربار گفته نشود که جفت چشم ذات بشر بوده است و خواهد بود اما این که ریز و درشت سلام دهند بماند، بچه یتیم رنگ به رنگ خدعه نمایند بهر آره آره یک بحث ساده و تکراری بهر قماش جفت شش نیست چرا که تحمل یکدیگر کیمیاست چه رسد به سفره باز پدرجان نگاه!
نوع سفره‌داری قهوه و کیک بهر هر سلام می‌تواند مورد نقد قرار گیرد اما عجب رسم رجب بود که رمضان نیامده می‌گفت شعبان چه کار بس که ناز است روضه سلام چه کار! گر روضه بخواهند گویند سوسن و لیلا چه کار بس که تشنه تشنه نگویند چشمه چشمه و وقت نماز بفرمایند شما حرام ای آهوی تربت‌نشان!
فلک بهر طاووس گفته‌اند حرام اما بهر گنجشک عقاب‌نشان نگفته‌اند چرا بس که زود زود گوید فلان فلان! چرایی هزار هزار گویند زار زار نگاه در حالی که گواهی شفاهی گویند کجاست سفره سرپایی سرورنگاه؟! از اینان سرد سرد نباید توقع داشت نفرمایند گرم گرم و بیشتر نباشد سزا روز کریسمس تا خوش باشند بهر یک از هزار!
ایالات متحده بهتر است ساختار افسانه‌ای خود را بهر همگان گزینه برتر معرفی نکند چرا که هر کس دارای شرایط خاص مکانی و زمانی منحصر به خود می‌باشد. بنابراین نسخه از هر رنگ و زبان بهر همه چیز و همه کس بوسه ندارد در مکتب کبریا اما قالب کلی با در نظر گرفتن زاویه‌ها مست نماید بهر کجا کجای گنجشک‌عقاب چه کار!
کریسمس امسال با جنگ غزه همراه است و در جبهه حماس چنگ و آواز نیاز نیست اما سرنوشت حدود دو میلیون فلسطینی بایستی بعد از احترام‌های بوسه‌نگاه یهود بهر عرب هر چه زودتر تعیین تکلیف گردد و زلال غسل گرفته شود نیست جز نور کبریا ای عموی باشد دیگر چه کار!
ای عمو بهر مهاجرت و موارد مشابه منت گذاشتن بفرما کبریا کبریا و بهر نوزادان زیر سه سال بدون سرپرست فلسطینی دانه دانه بدون نام و نشان بهتر است نور شوند بهر سروری انگشتر سلیمان‌نشان و احیانا یهود بهر توبه سفره پدری گفت چرا ما فلان بفرما جای دیگر بچرخید بهر رحمت کبریا!
بهر مردم غزه زمستان در راه است و بزرگان عرب یک تکان دامن بس باشد بهر کمبودهای هزار هزار اما شیشه بفرما لطفا تا شاید کم شود کینه و عداوت هزار هزار. همچنین اورشلیم بهر مریم عیسی و داوود و سلیمان و یا هر چه خود دانی بفرما تمام به تمام توریستی پتک گردد و بیش از این بهر هیچ چرخیدن بفرما تمام!
بهر حوثی‌ها عجب دارد خط و نشان و هزارعجب بهر صبر سلیمان‌نشان که روز به روز خاک نشد صاف صاف در حالی که منتقدان گویند این است انگشتری سرور سلام؟! بگذار این یکی من پاسخ دهم که دانسته گفتی بهر که گویم نشان سلیمان نگاه و انصاف باشد رد نمی‌گردد بوسه کبریا بس که زن هیچ، مرد هم ندارد تا این حد بزرگ بزرگ! با یمن چه سازی ندانم اما تا امروز عجب داشت بزرگی پیش چشم کبریا!
ای عمو نیل تا فرات یهود بفرما نخواهم بیش از این تحفه کبریا و بهر خیر اموات قاره آفریقا چند روز پرچم بچرخان و سپس یهود بگو توبه داشتید بفرمایید این هم سفره محنا …

بوسه بوسه شور نباید بگردد بهر دلربا ***** گرچه روزه روزه حرام است بهر کبریا

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است