حوزه دهان و دندان یکی از بخشهای عجیب مریخ است و به هر دلیل پتک گشته است سیب سیب! اساسا یک انگلیسشناس داند که سیب ز سرخی گفتند ناز ناز گرچه زود دوختند راز راز تا بگویند دکتری چه زیباست بهر پیرچشمی همگان!
شاید روضه مریخ تلخ باشد اما هزار هزار قند و نبات امان نگذارد ز چنگ و دوات بس که شیرین شیرین نگویند رضا رضا! روزگاری یک جراح برجسته چشم آواز گرفت تحول تحول و همان اول بودجه حدود 18 هزار میلیارد تومانی وزارت بهداشت مریخ چشمبندی گشت 54 هزار میلیارد تومان و کم و زیاد اعداد بهر حوصله گوگل نگردید در حالی که یک هیچ، هزار هزار نعمت گشت بهر نازی این همه پیچ چرا که میلیارد میلیارد کس نگفت بهر کجا و میلیون میلیون بهر یک مروارید سیاهنشان گفتند درست شود در مکتب خوبان زمان!
داستان این است که بابای دکترشناس به واسطه ثروت قارون یا شهرت هارون چپ و راست نگاره میسرود و مگر کس بود همپای او منت گران! بابایی که راست راست صدا و سیما مصاحبه میفرمود شیرتان وایتکس است و آب! بعد میفرمود چیز چیز هم فرمودند بفرمایید شیر پاک پاک بس که رسما پاک است و چاک ز چند قطره شیر درمانده ز باک! بعد شیرش هیچ، ماست هم هیچ، خامه میگفت ببینید هیچ پالم ندارد بهر هیچ تا آب روان بفرمایید بهر میش و غیر کد عیان نگردد تا زود زود نگویند باز کد داد این شیر زمان!
لبنیات بهر ترشیها بلا گردد و خدا عاقبت داند بهر اسیدها چه گوید رضا! سرکههایی که محض رضای خدا حتی یک قطره سرکه نیستند و آبلیموهایی که حداقل غالب غیرلیمو ناز فرمودهاند بهر فریضه واجب کنار، ظرف پلاستیک هزار هزار اسید هم کنار، چگونه جناب دکتر تلسکوپ خواستند بهر جوش شیرین هزار هزار که ملت بعد تجویز لقمه نان و سماق بفرمایند جانم چه کار؟!
بحث استرس و خستگی مریخ نیز بماند که مستقیم دستگاه گوارش از جمله دندان بفرماید آره آره در حالی که نور آفتاب نیز نگفتی احتیاج بهر سردرد اقتدار تا بچرخی ز ماتم اختیار! بعد آن همه رضا رضا، دیگر نباید گفت چرا چرا عوارض تجویزهای باز نگفتی بهر روضه خدا خدای چند انار بهشت کجاست؟!
بشر دو پا دنیاست و ریز به ریز باید گفت کبریا کجاست اما تعطیلات سر نکوبید در و دیوار تا بگویم قصه دندان چیست بهر رندان؛ اول سرد و گرم ریز ریز بگیرید نگاه و دوم شیرینی و چربی گرچه نسخه راز تمام نگشته زود گویید چراغ چراغ بس که عمری سیب سیب باختیم بهر قماش نیک نیک! سوم آرام و نرم بهر لثه و دندان که از مسواک ریز گرفته تا هیچ هلاک نساختن مگر حداکثر چند عدد تخمه بهر وای وای قماش خدا خدا! چهارم ترشی مینای دندان گوید نرم و پس ترشی نباید دکتری گرفت مسواک و هزار هزار گرچه ژن دکتری هنوز ردیابی نگشته است ز چنین و چنان قماش خدا خدا! پنجم خواب، آب و غذا، استرس و سایر عوامل که بهر نیک نیک نباید گفت تا راست راست بگویند تیک تیک!
در بحث آموزش، بزرگ بینی قند و نبات و هزار دگر شق شق گوید سیب سیب و حال ز چند بابا چه کار چگونه خدعه توان کرد که قند و شیرینی تا توانید تماس ندهید ز دندانها و بهترین؛ چسباندن به سقف دهان است؟ منتظر هستم تا شر نگرفتهام ز چند تا وفات بگویند نباشد سزای چند …
-
اول فلک بهر تلسکوپ هفت آسمان؟
-
به زنجیر کشیدن چند خرما خرمای شوهر چه کار؟
-
زغال به نیش گذاشتن چند سوگلی حیف نان؟