پرده عیان شرم ندارد ز بزم امان!

0
موسیقی یک هنر است و هر چه نباشد قطره است بهر دریای بیکران اما عاقبت موسیقی شنیداری کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در برخی منابع مذهبی آمده است که آوای موسیقی بهشت قابل وصف نیست و در عین حال بهر بهشت لزوما شنیدن ناز نگشته است در حالی که نگفته زود گویند منبع کجاست در محضر چند ارابه کجا! باشد فرض بفرمایید خواب دیده است یک دنیاخراب گرچه این یکی هیچ مشاهده نگشته است ز رسم هزار هزار خدعه چرا چرا …
به عنوان نمونه می‌توان بین هنر موسیقی و مصرف مواد مخدر یک رابطه غیرملموس ترسیم کرد که بررسی آن نیازمند علم و تخصص مربوطه می‌باشد اما تا چه حد واضح است که اصحاب هنر حالا تازه موسیقی به مراتب بیشتر نسبت به مواد مخدر گرایش دارند تا قشرهایی همچون کارآفرینان، ورزشکاران، دانشمندان و … چرا که اعتماد به نفس برخلاف غرور نعمت است بهر حداقل دوری ز مور و هوو بس که حلوا نساخته اشاره گیرند رقصت کجاست ای نحس جان!
به صورت کلی این که گفته شده است موسیقی شهوت‌زاست اصل داستان نبوده است چرا که شهوت غریزه طبیعی و غیرقابل انکار بشر می‌باشد و بهر خیر نباید گفت حرام حرام اما چگونه نمی‌توان بین مسائل مختلف با موسیقی پل زد آن هم قشنگ قشنگ؟!
شاید بفرمایند بهر دارو هم می‌توان پل زد ای آهوی فشنگ! در پاسخ هیچ نباید گفت بهر یادبود آن دست‌آموز فشنگ که چه کرد و بعدش بهر موسیقی آرام گرفت یک پیر سراسر کلنگ! بعدش تازه بفرمایند زیبایی این هنر چگونه نتوان عیان کرد بس که ناز است و قرص فشنگ!
درست است و هزار هزار هیچ نباید گفت چرا که ذات موسیقی شریف است و ظریف اما آفت دارد به رسم هنر هنر گرچه این بار کاسه ز سر گرفتن نخواهد ای سینه سوخته چرا فقط هنر هنر؟! اغراق است اما تشبیه چاقو بد نیست که خیر و شر یکی گوید باشد رضا!
رقص ابروی بشر بهر موسیقی سراسر شر بوده است مگر نقض ثابت شود یکی یکی! به همین دلیل حکم حرام شلاق گشته است بهر ناز حلال و این یکی انصاف باشد جای سراغ دارد ز حکمت پرده بهر نرم این و شرم آن! نصب پرده حکمت و دلیل خواهد هزار هزار و گر دوختند پرده پرده باید گفت برنده برنده دیگر کجاست و این به آن نشان که هزار هزار پرده دوزند ز رسم کجا کجا و ظلمات که شد گویند خدعه پرده کجاست عروس‌جان؟!
در هر حال موسیقی ناز نوازش دهد پرده زار گرچه این کجا و آن کجا! پس موسیقی شر کم ندارد و بهر مرهم می‌توان یک آمار زار منتشر کرد که کودکان موسیقی‌شناس تا چه حد در سنین نوجوانی و جوانی با مشکلات مختلف همچون افسردگی، پوچ‌گرایی و … خروجی گشته‌اند شاید باز هم نگاه نگاه! عکس داستان هم واضح است که چند درصد از کودکان بچه‌مرد و بچه‌خانم که عموما به وسیله پدرسالار تربیت شده‌اند بهر هیچ و باز تکرار می‌گردد بهر هیچ و بیشتر بهر یکسری بهانه‌گیری‌های‌ زنانه خنده خنده نمی‌فرمایند زار زار چرا نباشیم خزنده ز رسم آن پرنده …

بوسه حق دعوا ندارد بهر هیچ ***** تا سینه سوخته گوید چرا هیچ

بس که جارو عیان نگوید پارو ***** مهر زرین امان ز شرم هیچ

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است