بنازم هر چه نبود بود مصلحت!

0
بهترین پاسخ به حمله موشکی ایران؛ حمله به تاسیسات نفتی در زمان به احتمال زیاد سالگرد آغاز حمله تاریخی طوفان الاقصی یعنی همان ۷ آکتُبِر (October 7) مشهور است چرا که به هر دلیلی نه تنها با موفقیت خاصی همراه نگشت بلکه تمام کشتی ثریا را نیز به ورطه نابودی کشاند …
دیروز پِرِزِدِنت (President) بایدن به واسطه نوع مصاحبه مطبوعاتی تلویحا مکان حمله را اعلام نمودند و امروز آشکارا تاسیسات نفتی را مورد اشاره قرار داده‌اند. بنابراین هر گونه تلفات احتمالی غیرقابل توجیه و مردود خواهد بود …
مشکل آقای خامنه‌ای از دست رفتن جایگاه اعتباری و سیاسی خود در بین کشورهای منطقه بود که حمله اخیر را در واپسین لحظات عملیاتی نمود اما همین ضربه به تاسیسات نفتی بعد از حدود پنجاه سال باعث بازخوانی سوال استبداد نفتی آری یا خیر خواهد شد گرچه پاسخش بدیهی است چرا که ایالات متحده خودش بزرگترین تولیدکننده نفت در سطح جهان است!
حمله به تاسیسات برق، آب و … باعث از دست رفتن امید مردم می‌شود در حالی که با هدف قرار گرفتن تاسیسات نفتی‌، جمهوری اسلامی از مهمترین و در حقیقت تنها منبع درآمدی یا همان نعمت خدادادی کذا محروم خواهد شد!
داستان ساده است اما درکش و بهتر از آن قبولش گوارا نیست همچون بیان مطهر علی بن ابی طالب پیرامون سخن حق چرا که حق لزوما آن نبود که خواسته‌ها و امیال را توجیه نماید …
این که امیر به قول هر کس سراسر ادعا در آستانه چهل سالگی هیچ نباید دیده باشد ز دریای نفت بماند، این که شب و روز بهر غیر بایستی روزگار بگذراند حداقل یک نفس از نوع آه می‌سازد که از نظر خودش بهر هر چیز بوسه خواهد بود ناز و بسیار عبرت‌آموز …
یهود شب تا صبح خواب ندارد و تازه بعد یک سال آن هم در نماز جمعه باید بوسه سپاس هدیه گیرد که حداقل یک سال خودش تنها ضربه خورده است و قریب به صد میلیون نفر مردم ایران را درگیر نکرده است؟؟
به راستی حضور آقای نصر ا… در خاک ایران می‌توانست مانعی برای ترور ایشان ایجاد نماید؟؟

گفتند خسروان نیک دانند مصلحت ***** گرچه دست تقدیر بدانست مصلحت

تا عمری خاک و خوار بگویند مرحمت ***** بس که عافیت نگفتی بنازم مصلحت

Share.

About Author

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

Comments are closed.