عزیزم روزت پیشاپیش مبارک!!!

0
هر نوع جشن و دورهمی می‌تواند بهانه‌ای بهر نزدیکی قلب‌ها و احیانا عشق‌بازی باشد و تازه شاید نور و باز هم نوربافی رتبه گردد پیش چشم جهانیان در حالی که نه تنها برخی جشن‌های امروزی بلکه یکسری جشن‌های باستانی نیز پسندیده و شایسته تقدیر خدعه یا به قول شما بوسه نگشته‌اند زار زار …
به عنوان مثال زرتشتیان ایران باستان علیرغم تمام شکوه و غیر خود که دلایلش باز شود بد نیست، بیشتر به دنبال شب زنده‌ داری چه عرض نمایم؛ به بیان بهتر شب‌بیداری بوده‌اند ز رسم باشد تنها چند گرگ و جغد و مور و ملخ در حالی که بهترین سبک زندگی چیز دیگر بوده است.
تفاوت اعراب و مردمان پارس پیش از اسلام تنها در موضوع نوع برخورد با دختران می‌تواند قضاوت پیرامون بسیاری از مسائل را حل و فصل نماید چرا که تنها آه زنده به گور کردن دختران می‌توانسته هست و نیست در آتش بسوزاند در حالی که ز دل بزرگ زرتشتیان چه گویم؛ تنها امیرنشناس از به دنیا آمدن دختر به عنوان یک فرصت سرمایه‌گذاری استفاده می‌کرده‌اند ناز و چرا حالا زار؟!
اساسا خدعه روابط جنسی باز در سطح گسترده شاید اولین بار توسط ایرانیان ابداع شده باشد در حالی که چنین حربه‌هایی هر چه بوده‌اند بهترین نبوده‌اند. این که به زن بفرمایند نور چشم و کذا، بعد بوسه گیرند هزار هزار حداقل از نظر بنده ایراد نداشته است و نخواهد داشت اما این که ظلم شود در حق طفل بی‌خبر از همه جا و در نهایت ناز ناز بفرمایند دیگر چرا زار زار بحث دیگری است!
گویند جناب خسروپرویز (آخرین شاه کبیر ساسانی) که از سطح شعور و چه عرض نمایم کنارش هوش و ذکاوت سرشار برخوردار بوده‌اند؛ دارای حرمسرایی با حدود ۳۰۰۰ زن و دختر بوده است تا احتمالا رکورد دو هزار امیر زرتشت پیشاپیش شکسته شده باشد ناز و چرا امروز زار؟!
بانو، دختر یا هر چه اسم گذارند تنها بهر هوی و هوس مردان خلق نگشته است ناز ناز در حالی که پس از دل‌واژه‌های بسیار؛ بفرمایند اصلا زن بیشعور رها شود جای دیگر فلان فلان! چنین سخنانی در ظاهر قابل دفاع هستند اما در باطن چیزی نیست جز یکسری الفاظ قشنگ قشنگ به ویژه بهر رابطه پدری و دختری و احیانا نسل‌های بعدی!
بهترین سبک زندگی عبارت است از خوابیدن در حوالی ساعات ۸ الی ۹ شب و بیدار شدن خودکار بدن در حوالی سحرگاه یعنی همان ساعات ۳ الی ۴ صبح. حال جناب امیر کفتار بهر هر چیز ادعا می‌فرمایند که بهترین زمان رابطه جنسی در طول شبانه‌روز همین لحظات ناز بهر عشق‌بازی و احیانا سپاسگزاری است چرا که پس از راضی نمودن شریک جنسی می‌توان در کمال لذت، آرامش و یا سیاهه آسایش ز رسم چند زار به دنبال ذکر ٱلۡحَمۡدُ لِلَّه (حمد و سپاس برای خداست) قدم به قدم آرام و ایمن بهر تامین سایر علایق دوید و هیچ بهر یکی یکی نپرید …
امیر پلنگ می‌تواند شبهه گیرد که چرا در آخرین نسخه الهی چنین موضوعی اشاره نگشته است که احتمالا پاسخ آید؛ کار به کار بگو قدم به قدم دیگر نخواهم یکی یکی!!!
امروز ظاهرا ۱۰ آبان هجری شمسی مصادف با شب روز قدیسان و همان که گویند شیرینی و شکلات بهر قیمه کذا گرچه امیرشان ریز خیر، آشکارا می‌فرماید که جشن گیرید به دور از هر گونه ترساندن و تشابه هراس چرا که این قبیل اوصاف خدعه‌های قشنگ و سازنده‌ای نمی‌باشند بهر شب‌بیداری‌های تازه بعد عمری جانم نگاه نگاه!!
جشنی با نام هَلُ‌این (Halloween) هر سال در تاریخ 31 آکتُبِر (October 31) می‌آید و می‌رود در حالی که چند زار بدتر از کبریای لال ز رسم تازه هیچ هیچ بی‌بی کرکس نگفته‌اند که روز اخترنشان بهر ماست یا ارباب شما بس که نجیب و غریب بسرایند کجاست کجاست!!
عزیز برادر ترود گر بدانی ز هویج که هیچ، چند دانه عدس و لوبیا چه چیز سپاس واجب گردد دیگر به شما نخواهم گفت چرا ننه عقرب نگاه بس که ابر آسمان بفرمایی فرش پای ما و فلان فلان مشق اندوه شما تا بدانید بهر چه باید گفت شیر مادر حلالتان …
ناز برادر فحش خوب شنیده‌ای شما یا خود خجالت در آورم اندوه هیچ شما؟؟
بنده بهر حیای ربنا یا هر چه چیز چیز نگفتم تا شاید شب جشن کذا خوب و خوش بگذرد اما ظاهرا حلوای هویج نشانه باخته‌ای ای زار من؟؟
ای اندوه مریم‌جان پس خوب ببین و دوست داشتی نیک بپرس که هنر ز هر انگشتش چگونه گشت هزار هزار گرچه سوال پرسیدن نیز لیاقت خواهد بهر یکی یکی تا نگویی نخواهم عمر صد بهر شاه امیرم یکی یکی!!!
گر ندانی بهتر است بس که ناز و عشوه حرام نمایی غریبم چه کس؟! مشکلت دانی چه هست و چه نیست؟؟؟ فسفر زیاد تعارف گیری ز مغز وگرنه فیل با آن همه بزرگی و زرافه با آن همه درازی هیچ نگویند بهر قیمه ابتر؛ چند عدس و لوبیا سرخ‌کن ناز بگیر تا بگویم مربای هویج ز چه کار آید ریز به ریز …

آن روز که گفتم کیست جفا ***** هیچ نباختی بهر کیست اندوه جفا

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است