جمهوری اسلامی حداقل از آن جهت افسانه بود که هیچ رحم نداشت بماند، بهر خویش هم هیچ بزم نداشت چرا که سفره واضح در آغوش چای و نبات هزار هزار هیچ نسرود چای ز صبحانه حرام و بهر میخانه حلال بس که آشکارا آسیب رساند ز تن و شاید روح…
نان جو سبوس در منابع متعدد اشاره شده است که علیرغم سردی به طور کامل نسبت به نان گندم تازه سبوس برتر است در حالی که یک حکومت باشد اسلام شما حتی نان مردم اسلامی و بسیار ساده افتخاری تحفه نگرفت ز رسم بله اسلام چنین و چنان…
در حال حاضر کشوری که زمستانش تازه در آغوش بارندگی برق ندارد، آن قدر اتم اتم کرد تا همان نداشته دوران محمدرضا پهلوی بعد از حدود نیم قرن بفرمایند تحفه نساخته یا اصلا ساخته مال امیر شما بس که خودش جوشن نداشت ز رسم کوروش سراسر بوسه نشان!!!
کوروش کبیر پیغمبر نبود اما آزاده بود و عزیز بس که ذاتش معطر گشت ز بوسه عشق و آزادی و باشد کذا کذا در حالی که رسم عشق بماند ز دور، باشد خدعه نور هیچ نباید بقچه گرفت جانم تحفه شما!!!
این که نگفتم بوسه کشک هیچ بهر عادات مزاج است بس که عمری ز هیچ سرود تنها نگاه نگاه و دیگر خدا خدا! هر آنچه پیش آید خوش آید اما نمره عشق چه عرض نمایم؛ زرشک بینهایت نفرمایند موسی عیسای خدعه بینهایت…
تحفه عشق ما را ز همین بس
گرچه بوسه عشق نگویند بس
تا امانی ز خرابی بسرایند خدا
بس که اراضی آباد نگفتند بس