زندان ز رسم گندم‌نشان؛ حداکثر چهل‌نشان!!!

0
الهام از طبیعت در اغلب موارد حیات‌بخش و بعضا مسرت‌بخش خواهد بود. سیستم قضایی بایستی همچون یک کلیه سالم، خون جاری در بدن انسان را تصفیه و در عین حال طبیعی جلوه نماید در حالی که همین مسیر می‌تواند با موارد ارزشمندی همچون زالو انداختن، حجامت، رابطه جنسی فرح‌بخش، تغذیه مناسب و یا … تسهیل و احیانا سراسر بوسه گردد ز رسم بوسه گندم‌جان؛ چرا گیسوطلا تنها بهشت کبریا؟!
دوستان جز بساط حوریان سراسر لب‌نشان و شراب و هزار دیگر که ظاهرا شما بهتر می‌دانید چیست بساط ربنا، در برخی منابع آمده است که حتی دفع مواد زائد در قاب سراسر بهشت دیگر به صورت دنیای فانی نخواهد بود و باشد کذا کذا! پس جان امیر دیگر چه خواهید ز گیسوی سراسر گندم‌نشان؟!
هدف از بیان چنین نطق رسا و باشد دوستانه‌ای تنها همین است ای جانان بابا امیر؛ حتی آنان که پول می‌گرفتند و بهشت می‌فروختند ز رسم بندگان خدا امروز پول می‌گیرند مجازی، مجانی ملک و زمین به فروش می‌رسانند، در عمق وجود سراسر لطف و مرحمت خویش باور نداشته‌اند که روزی روزگاری امیری آید ز رسم بابانشان تا این دنیای فانی هر چه گردد باز گویند چرا مشت است در دستان یک طلایه‌دار ز رسم بهشت کبریا؟!
نمی‌توان نقش تصفیه و پالایش و کذا کذا نادیده گرفت اما به راستی انصاف است که نازنین، پدر ناز باد کتک گیرد بهر شاید چنین و چنان؟؟ نازنینم تا به حال ناناز بابا دیده‌ای یا تنها شنیده‌ای؟؟
سیستم قضایی می‌تواند بسیار شفاف و در عین حال آینه باشد بهر کوچک و بزرگ اما موضوع اینجاست که رحم و باشد ذره نور و در عین حال سیاسی‌کاری اجازه نداده است که هر چیز آن گونه که باید تعریف و احیانا پتک گردد ناز ناز …
حقیقت آن است که زندگی بشر فیلم دو زاری نیست ز رسم باشد همان قشنگ قشنگ؛ فرار برادر از زندان مخوف شاوشنک با نام‌گذاری مناسب رستگاری شاوشنک (The Shawshank Redemption) بلکه امید امید بهر رویارویی درست و عقلانی با مسائل گوناگون قابل بوسه است. حالا ناز ناز یا زار زار؟؟
نقل است که داود نبی بهر قضاوت آزمون گشت و نمره رد دریافت نمود!!! پس سخن گفتن و احیانا قانون‌گذاری بهر زندگی روزمره و در عین حال مناقشات فی ما بین (اختلافات بین طرف‌های درگیر) یک امر بسیار دشوار و حساس است گرچه امیر داود کماکان زنده است، حالا چرا وای وای؟؟؟
اِنما الاَعمالُ بِالنیات (همانا اعمال به نیت‌هاست) کار را آسان می‌نماید چرا که امیر داود خودشان می‌فرمایند که بابای ناناز هیچ نباید سرود؛ شما را ز نازنین چه کار؟!
پس آیا همگان به دنبال چنین توهماتی به قول دکترین روزگار می‌گذرانند یا بخش غالب جامعه مطابق نظر آن اندیشمند به دنبال حداکثر کردن نفع شخصی خود هستند؟!
جواب دو سوال بدیهی است اما زمانی که رحم نور نور بساط آش حلوای معلی سازد جان بی‌بی دور دور؛ نتیجه همین گردد که زندان پشت زندان بفرمایند جانم نگاه، جملگی بهر شما ساخته‌ایم زار زار تا مبادا کس بخواهد یا نخواهد ناز ناز …
اگر قرار است بساط زندان کماکان پا بر جا باشد که از نظر جناب امیر پیرپلنگ؛ بایستی هیچ نگفت و تنها بوسه ستود که بله چند روزی خلوت ز نقش زندان در عصر تیر و شتر و بنگ عقلانی نبوده است در حالی که عصر امروز کم و باز هم کم حلال فتوا گشت ننگ ز رسم کبریا!!!
زندان می‌تواند حداکثر چهل‌نشان ز رسم چهل روز و چهل شب برچسب سازد جانم نگاه بهر گیسوی جانم اندرز طلانشان چرا که هر چیز بهر عافیت سروده‌اند؛ حکیم جان عاقبت عاقبت ..
به عنوان مثال جرم‌هایی همچون فرمان حمله عزرائیل به دو قبله‌گاه عالم ز رسم همان عملیات جاودان بوسه ابراهیم بفرمایند اِفسادِ فِی الاَرض (فساد در زمین) و شاید فِی السَماء (در آسمان) اما از نظر خود جناب بزرگوار؛ اَعوذُ بِا… (پناه بر خدا) اَعوذُ بِا… (پناه بر خدا) از آنجایی که مسجد النبی تازه عرب‌بابا، سر به نازش ادرار کرد و حتی هیچ هم نشنید؛ سزای معاند و مخالف و کذای دیگر ز رسم اعتراض سیاسی و یا هر چه حتی ادرار آن هم در ملا عام می‌توان تازه با فتوای جناب امیر سراسر کبیر نه پیغمبر اسلام زیبا سرود که با لیس زدن شاهکار یا هر چه بساط به حالت اول باز گردد لطفا و دیگر هر چه فرمان و خطابه و اعتراض بهر هر که حتی جناب شریف حقتعالی حداقل به زندان ربط ندارد چه رسد به اعدام زار زار …
سوال گردد این حجم از جرم و جنایت دیگر چه کار ای جناب بس که ناناز و نازنین جملگی نگفتیم ما را ز امیرخان پیرپلنگ چه کار؟!
عزیزان من، چرا ندانسته آهسته سرودید وای وای بس که زندان زندان هیچ فایده نکاشته است جز رنگ تابوت خدا خدا؟؟؟
اساسا انواع و اقسام محرومیت‌های فردی و اجتماعی، طعم شلاق چشیدن و غیر همه و همه تازه بدون ثبت سوء پیشینه قابل تجویز می‌باشند چرا که هدف نهایی هزار هزار بازگشت به آغوش جامعه است جز بحث‌های مرتبط با قصاص به ویژه قتل عمد محرز شده که حکم اعدام حداقل بهر قاتلان زنجیره‌ای بایستی بدون معطلی زیاد در ملا عام اجرا گردد تا به جز مباحث بازدارندگی، عاقبت نیز عیان عیان بوسه عدالت بگویند عافیت چرا نهان نهان؟؟
فلسفه زندان تفکر بهر اشتباهات و کذا کذاست در حالی که زندان‌های امروزی بیشتر به تفرجگاه شبیه شده‌اند تا ندامتگاه و گر فشار هم بیشتر گردد معنا ندارد بهر آه خدا خدا …

گندم ز معما هیچ نسرود چرا ***** تا نازنین ز اما بگوید چرا چرا

این قبیل ناناز باشد نگوید چرا ***** بس که بابا امیر نگویند چرا چرا

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است