سیل

0
من چه دانم حکمت این سیل چیست ***** از چه رو می‌آید و این میل چیست
کاین چنین با خشم طغیان می‌کند ***** هر بنا را سست‌بنیان می‌کند
کشوری را سخت غمگین کرده است ***** شهر را با مرده تزئین کرده است
خاطرات شهر را نابود کرد ***** صد هزاران آرزو را دود کرد
مادر و بغض و غم فرزندها ***** گریه‌ها می‌گیرد از لبخندها
از دل این قسمت و این سانحه ***** عید مردم شد عجین با فاتحه
ما به هم زنجیر همچون یک بدن ***** جان ما باشد فدای این وطن
تا خدا با ماست از غم بیم نیست ***** مرحمی جز واژه‌ی تسلیم نیست
یک به یک همواره می‌کاریم خشت ***** تا شود از نو خرابی‌ها بهشت
جان ما در دست آن داد آفرین ***** تسلیت بر کشورم ایران زمین
اشتراک گذاری

درباره نویسنده

سید معین آرامیان

سید معین آرامیان (مات) شاعری نه چندان قدیمی است که هر روز فقط برای همان روز می‌جنگد تا بیش از پیش معمولی باشد. اعتقاد ایشان بر این پایه استوار است که خدا دقیقا بعد از ناامیدی از آخرین انسان در افکار ما ظاهر می‌شود اما این موضوع به معنای آن نیست که حضور ندارد بلکه در قعر تاریکی نیز مشتاقانه منتظر درخواست کمک ماست. به قول شاعر: «عشق یعنی وسط قصه تاریکی‌ها-کسی از در برسد نور تعارف بکند***او خداییست که هر روز مرا می‌بخشد-قول داده وَ محال است تخلف بکند.»

یک پاسخ قرار دهید