وقتی همه خواب بودیم

0
خسته بودم از همه چیز و همه کس. اواخر که حتی از خودم هم بدم می‌آمد. حتی نمی‌خواستم قیافه خودم را در آینه ببینم. تحمل هیچ چیزی را نداشتم. آن قدر خسته بودم که تنها آرزویم این بود که بخوابم و همه چیز را فراموش کنم. فراموش کنم که در میانه زندگی به انتهای آن رسیده‌ام. فراموش کنم که همه این‌ها در بیداری دارد اتفاق می‌افتد. فراموش کنم که اصلا من زنده هستم. می‌دانم، بالاخره خوابم خواهد برد نه از روی آرامش بلکه از روی خستگی زیاد. ولی کاش نمی‌خوابیدم، کاش قدرت آن را داشتم که بیدار می‌ماندم و نمی‌گذاشتم این اتفاقات ادامه پیدا کند. باید بیدار می‌ماندم و بقیه را هم بیدار می‌کردم. ولی چه فایده وقتی همه خوابیده‌اند و نمی‌خواهند بیدار شوند یا خودشان را زده‌اند به خواب، دست و پا زدن من چه نتیجه‌ای خواهد داشت. حرف دیگر بس است. خیلی خسته‌ام. اگر کاری ندارید من هم بروم همرنگ جماعت شوم. شب خوش. مخلص شما آگاهی
اشتراک گذاری

درباره نویسنده

فرهاد ناجی

فرهاد ناجی متولد سال 1362 هجری شمسی است که یکی از طنزنویسان فعال کشور می‌باشد. ایشان در جشنواره‌های مختلف طنزپردازی رتبه‌های برتر را کسب نموده‌اند که از جمله آن‌ها می‌توان به کسب رتبه اول در هفتمین جشنواره سراسری طنز مکتوب اشاره کرد. فرهاد ناجی مولف چند کتاب در حوزه طنز می‌باشد که عبارتند از: یادداشت‌های یک افسر وظیفه، عاقل‌ترین دیوانه، پیشنهادات اینجانب و گوسفندها به بهشت نمی‌روند. یکی از نکات قابل نقد در موسسات فرهنگی ما بحث حق التالیف و حق التحریر می‌باشد که در حال حاضر نه تنها دستمزدی به نویسندگان پرداخت نمی‌گردد بلکه دریافت پول در ازا چاپ دست‌نوشته‌ها به یک گزینه تبدیل شده است. زمانی که یک نویسنده نتواند ساده‌ترین نیازهای مادی خود را تامین نماید، تداوم روند قبلی نمی‌تواند فرهیخته بسازد! آقای فرهاد ناجی دارای تحصیلات آکادمیک در رشته پول‌ساز و کاربردی کامپیوتر و آی‌تی می‌باشد تا بتواند به سادگی سخن بگوید!

یک پاسخ قرار دهید