سلام علیکم!

0
قصه گفتن برخی افراد پیرامون هنرنمایی‌های رایج همانند خرده گرفتن از آش تدبیر خود می‌باشد. روزگار می‌داند که هر چیزی قابل بیان نمی‌باشد در حالی که برخی دستاوردها زبانزد عام و خاص می‌باشند!
در ایران امروز افراد شاغل بیشتر سرگرم می‌باشند تا مشغول! به عنوان مثال دوباره‌کاری و چندباره‌کاری افراد همانند یک اصل کاملا پذیرفته شده مورد تاکید می‌باشد! در چنین فضایی ظهور تعصبات کورکورانه نسبت به جهل تمسخرآمیز مورد اجماع داستان را قابل تامل می‌نماید. در چنین دورانی فردی که ذهن خود را بر روی ساده‌ترین اصول استدلال بسته است و در عین حال از عالم و آدم عیب می‌گیرد پس از دوباره‌کاری‌ها و چندباره‌کاری‌های خود در اوج روشنفکری می‌فرماید:
«مسلمان‌ها پس از هنرنمایی‌های خود تازه فکر می‌کنند چه کار کنند!»
درود بر روزگار که لبخند زدن را به ما آموخت! در حقیقت درود بر پرچمداران که هیچ چیزشان لبخند ندارد! انسان صاحب نعمت بزرگ عقل می‌باشد. عدم تعصب کورکورانه نسبت به هر چیزی از نشانه‌های تکامل افراد می‌باشد. عقل حکم می‌نماید که همواره عکس‌العمل نشان دادن پسندیده نمی‌باشد در حالی که می‌توان پیوسته درگیر بود!
از نظر بنده، عقل چشمه‌ای است که می‌تواند به هر شکلی تجلی یابد. هر کس خردورزی را شایسته بداند، اسیر توهمات و رویکردهای فلاکت‌بار نمی‌گردد و هر کس خردورزی را تنها در آسمان‌ها شایسته بداند، اسیر جاذبه سیاهچاله جهل خود می‌گردد.
در طول تاریخ بشر همواره شخصیت‌های گوناگونی بوده‌اند که به وسیله دین تفکرات خود یا معبود خود را تبلیغ نموده‌اند. به قول یکی از اساتید پزشک، دین واقعی الگویی است به منظور مدیریت و خودکنترلی قابل تحسین. در دورانی که شخصیت معصومی در بین مردم وجود ندارد، بدیهی است که انواع و اقسام داستان‌ها به نام دین تبلیغ و ترویج شوند. بحث پیرامون تقدم دین و مذهب ما یا دین و مذهب دیگران بیشتر تنش‌زاست تا نتیجه‌بخش. در حقیقت افراد عموما تفکرات خود را قبول دارند و بحث کردن پیرامون هر چیزی طاقت‌فرسا و بدون پشتوانه می‌باشد.
در حال حاضر مردم ایران عموما به دو بخش کاملا مجزا پیوسته‌اند که گروهی همه چیز را از ریشه قبول ندارند و گروهی دیگر با کوچکترین اشتباهی طرف مقابل را از دین برگشته قلمداد می‌نمایند! روشنفکران امروز عموما دین را قبول ندارند و در مقابل خداپرستان امروز عموما نمی‌دانند که دین بیشتر یک سبک زندگی است تا یک کتاب اعتقادی.
جمهوری اسلامی همواره دین را در فلسفه پیدایش خود مشاهده نموده است و در عین حال به دنبال گسترش عدالت و به خاک مالیدن بینی مستکبران عالم بوده است. یکی از سوالات پرتکرار دانشجویان، بحث ریشه اصلی مشکلات ایران امروز می‌باشد که عموما به اسلام ختم می‌گردد!
قدرت شیرین است و حلاوت آن در طول تاریخ بشر قابل مشاهده می‌باشد. حکومت ایران اگر کمی نوع‌دوستی را در دستور کار قرار می‌داد و حداقل نان و آب همکیشان خود را بدون تدبیر حیف و میل می‌نمود، نقش و نگارش در تاریخ اهورایی نبود چرا که دین آدم هم نان و آب را واجب می‌داند.
سخن گفتن پیرامون خصوصیات غربی‌ها و شرقی‌ها عموما بدون حاشیه نمی‌باشد. سوسیال‌ها حداقل حق حیات را مورد تاکید قرار می‌دهند و از نظر بنده، اتخاذ این بخش از رویکردهای سوسیال‌ها می‌تواند در زمان‌ها و مکان‌های مختلف بسیار راهگشا باشد که بهینه‌ترین روش اجرای آن، ایجاد سامانه جامع سهمیه‌بندی می‌باشد. لیبرال‌ها به وسیله نظام توزیع چند لایه خود اقشار مختلف را تحت پوشش قرار می‌دهند که این روش همواره نمی‌تواند راهگشا باشد. نظام مقدس جمهوری اسلامی نیز از آنجایی که به دنبال تربیت افراد متعهد و همه چیز تمام می‌باشد، همه چیز را در اختیار همگان قرار نمی‌دهد چرا که محبت بیش از اندازه میوه‌ها را بدقواره و آبکی می‌نماید!
پس از ظهور معضلات ناشی از انقلاب صنعتی، غربی‌ها یکسری اصلاحات را در ساختارهای خود مورد تاکید قرار دادند و در عین حال عدم تعصب کورکورانه نسبت به باورهای خود را به نمایش گذاشتند در حالی که خشک شدن چشمه عقل اجازه نمی‌دهد هر تغییری میسر گردد.
در حال حاضر می‌توان به عنوان نمونه برخی رویکردهای آقای ترامپ را مورد توجه قرار داد. آقای ترامپ علیرغم سن بالای خود همانند یک جوان ماجراجو رفتار می‌نماید. یکی از نقدهایی که به ایشان وارد می‌شود، بحث تقویت احساسات نژادپرستانه می‌باشد که به هر دلیلی در دستور کار قرار گرفت و در عین حال حکاکی این تفکرات در قلب برخی افراد قابل مشاهده می‌باشد. با توجه به شرایط دنیای امروز، رویکرد چندقطبی‌سازی می‌تواند داستان‌های متنوعی برای بسیاری از کشورها ایجاد نماید و در مجموع حربه‌ای بدون هزینه می‌باشد!
تکرار سخنان همیشگی لزوما تحقیرآمیز نمی‌باشد چرا که از یک طرف کاری جز تکرار بدیهیات در دسترس نمی‌باشد و از طرف دیگر سخن گفتن می‌تواند یک نوع تخلیه احساسات محسوب گردد!

خردمند قبل از خلق هنرنمایی‌ها، خردورزی را به نمایش می‌گذارد!

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

یک پاسخ قرار دهید