هر نوری خورشید نیست!

0
وجود اعتبار و مقبولیت برای هر فرد یکی از نیازهایی است که به قول روانشناسان و جامعه‌شناسان می‌تواند بر سرنوشت افراد تاثیرگذار باشد. بنابراین عقل حکم می‌نماید که هر فرد با کمی دوراندیشی، خوب بودن را در دستور کار قرار دهد و در عین حال حداقل میراث مناسبی از خود به جای گذارد.
در حال حاضر خوب بودن عموما به منظور خودنمایی است تا لذت بردن! در حقیقت از پرچمداران گرفته تا روشنفکران ایران امروز لزوما به خود سختی دادن را مطلوب نمی‌دانند چرا که از نظر آن‌ها با کمک به دیگران می‌توان به کدام عایدی امید داشت؟!
شرایط به احتمال زیاد عجیب‌تر خواهد شد اما بعید است تغییر خاصی ایجاد گردد. بحث کرونا، به ستوه آمدن مردم، فشارهای خارجی، معضلات اجتماعی و خلق حماسه‌های اقتصادی از جمله رویدادهایی می‌باشند که نمی‌توان به واسطه آن‌ها به دنبال خورشید بود!
بحث فردگرایی یکی از موضوعاتی است که مبنای فکری لیبرال‌ها را توضیح می‌دهد. شاید کلیشه‌ای باشد اما تاکید بر این موضوع حرص زدن و حسد ورزیدن را بسیار پررنگ می‌نماید. در ایران امروز هم علیرغم یکسری پوشش‌های کاملا بچه‌گانه به سادگی می‌توان پیامدهای این داستان را مشاهده نمود. به عنوان مثال گران شدن دلار زمانی بد است که به نفع ما نباشد یا بهره بالا زمانی خوب است که پول‌های ما در سپرده‌ها باشند! به عنوان مثالی دیگر تهییج احساسات دیگران به منظور خاص شدن یک آرزو می‌باشد که پیوسته باید به روز شود!
به یاد دارم که چند سال قبل در دوران غیرمالیات و غیرکرونا، کارت بانکی خود را به دست گرفته بودم و مغازه به مغازه برای دریافت 2000 تومان پول نقد کسبه محترم را آزار می‌دادم و در کمال تعجب یکی پس از دیگری ما را خجالت‌زده می‌کردند! نکته جالب اینجا بود که به منظور سوار شدن به تاکسی این حجم سنگین از پول نقد را طلب می‌کردم و در عین حال این داستان در یکی از خیابان‌های شلوغ تهران حیرت‌انگیز بود!
برخی سخنان تلخ می‌باشند اما متاسفانه در حال حاضر بخش عمده‌ای از جامعه امروز پست و ناجوانمرد شده‌اند و در عین حال خود را ختم روزگار می‌دانند!
یکی از بازی‌های روزگار، خاموش کردن چراغ عقل می‌باشد. به عنوان مثال طرح فاصله‌گذاری هوشمند در دوره‌ای مورد تاکید قرار گرفته است که سرد شدن هوا می‌تواند شیوع ویروس کرونا را آزاردهنده نماید یا به جای ایجاد محدودیت برای گروه‌های پرخطر و رفع محدودیت برای گروه‌های مقاوم، ثبت‌نام در سامانه و اخذ یکسری تعهدات بچه‌گانه در دستور کار قرار گرفته است!
نمونه‌ها در ابعاد خرد و کلان یک یا دو مورد نمی‌باشند اما با کمی دقت می‌توان عمق داستان را درک نمود. پیش‌بینی بنده بر این پایه استوار است که برتری لیبرال‌ها هم به چالش کشیده خواهد شد اما بعید است طی سال‌های آتی داستان خاصی ایجاد گردد.
با توجه به شرایط فعلی بهتر است پیرامون دستاوردها سکوت نمود و در عین حال آرام و آرامتر گام برداشت. به همین دلیل شمارش داستان‌ها از دستور کار خارج خواهد شد تا شاید حس بهتری ایجاد گردد.
اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

یک پاسخ قرار دهید