خلق حماسه‌های اقتصادی!

زمستان همیشگی نیست اما خورشید می‌درخشد تا یخ‌های سنگ‌دار آب شوند و در نهایت طلسم روزگار باطل گردد. ایران امروز با دلار بالا یا پایین در نهایت برخی حماسه‌ها را به چشم خواهد دید.

تاریخ بشر ورق می‌خورد و روزگار همه چیز را به هم گره می‌زند تا مرور برخی داستان‌ها مطلوب نگردد. در حال حاضر می‌توان پیرامون رویدادهای آتی اظهارنظر نمود. به عنوان مثال افول قاره سبز به احتمال زیاد سرعت خواهد گرفت. به عنوان مثالی دیگر احتمالا آهنگ رشد برخی کشورهای آمریکای جنوبی بیشتر خواهد شد.

با توجه به شرایط فعلی نمی‌توان روند احوالات ایران را مثبت در نظر گرفت و در عین حال همه چیز را به بازی گرفت. شاید سیاهنمایی اوضاع را بدتر نماید اما به عنوان نمونه بهتر است مبارزه با فساد در کشورهای دیگر نیز مورد تاکید قرار گیرد چرا که عزیزان آرام آرام در حال فرار از سایه خود می‌باشند!

با مرور برنامه‌ها و رویکردهای جمهوری اسلامی به سادگی می‌توان درک نمود که ظاهرا برکت وجود ندارد. به عنوان مثال پس از چند دهه پافشاری بر ساختار بانک‌محور و ربوی، حمایت از ساختار بورس‌محور و مشارکت‌محور در دستور کار قرار گرفت که اجرای نادرست چنین رویکردی به جای مهار نقدینگی و هدایت آن به بخش واقعی اقتصاد به خروج میلیاردها دلار ارز از کشور منجر شده است و خواهد شد.

به یاد دارم که در دوران دانشجویی تصور بر این بود که نمی‌توان اوضاع کشور را به صورت دستوری مدیریت نمود اما همان تفکر با یکسری اصلاحات در دستور کار قرار گرفت. از نظر بنده به سادگی می‌توان مدیریت اوضاع را در دستور کار قرار داد اما نمی‌توان رانت و جریان نقدینگی عزیزان را نادیده گرفت. بنابراین نقش مدیر داستان بسیار پررنگ می‌گردد.

شرایط کشور به احتمال زیاد در حوزه اقتصاد به مراتب بدتر خواهد شد. بحث تورم و گرانی نیست چرا که در یک چشم به هم زدن می‌توان تارگت اصلاح بازار را صادر نمود بلکه بحث بنده نابود شدن باور و انگیزه فعالان واقعی است چرا که از یک طرف سود کردن برای افراد دارای رانت به یک امر عادی تبدیل شده است و بدیهی است که نمی‌توانند تمام سرمایه‌های خود را در زیر بالش نگه دارند و از طرف دیگر بازی کردن برای افراد عادی فرسایشی شده است چرا که پیوسته می‌دوند در حالی که نمی‌دانند مقدرات نهایی چگونه نازل خواهند شد!

فوران حس ناسیونالیستی!

به منظور رشد و توسعه اقتصادی نمی‌توان همه چیز را اهورایی فرض نمود. به عنوان مثال یک فرد دارای ملیت آلمان یا ژاپن پس از نابودی همه چیز دوباره از صفر دنیای خود را می‌سازد چرا که تلاش کردن و لذت بردن را عقلانی می‌داند اما نفی ملیت در مریخ هم میسر می‌باشد!

خروج کم و زیاد داشته‌ها

داشته‌های افراد تنها پول و ثروت آن‌ها نمی‌باشند بلکه تعهد، تخصص، فضایل اخلاقی و … نیز از سرمایه‌های بدیهی می‌باشند. با روشن شدن همه چیز دیگر نمی‌توان لبخند زدن را شیرین دانست!

از هم پاشیدگی اقتصادی

اقتصاد ایران تازه به این نتیجه رسیده است که خصولتی‌های واگذار شده را مجددا دولتی نماید و در عین حال اصلاح ساختارهای اقتصادی  را در دستور کار قرار دهد! برخی تناقض‌ها می‌توانند با کمی درنگ هضم شوند اما برخی مسائل قابل هضم نمی‌باشند. به عنوان مثال هویت پول ملی زبانزد می‌باشد و تبعات آن داستان را آسمانی خواهد نمود. به عنوان نمونه بدیهی است که این موضوع ورود سرمایه به کشور را با چالش جدی مواجه خواهد کرد. به عنوان مثالی دیگر فعالیت اقتصادی در شرایط دستوری و آفتابی با منطق خاصی توجیه نمی‌گردد که این موضوع بسیار تلخ خواهد بود.

خلق حماسه‌های اقتصادی دیر یا زود تعبیر خواهند شد اما افق 1404 در پیش است که ایران را همانند یک کشور توسعه‌یافته ترسیم نموده است!

ی چیزی میشه دیگه!