نمک نمک بهر شفق شفق!

0
چرایی به معنای واقعی کلمه در رفت و آمد بیشمار طرح‌ها و سروده‌های هزار هزار به منظور پایمال نمودن حقوق کبیر و صغیر بیشتر از همه شاهکار خود ساختار است که اجازه می‌دهد هر کس بتواند با چند خطابه و … نه تنها اذن بگیرد بهر خدمت و باز هم خدمت بلکه به سادگی بتواند رویکردهای خرد و یا کلان را در جهت منافع شخصی و یا حزبی تحت تاثیر قرار دهد و در نهایت با آشکار شدن عمق شکرپاشی‌ها دیگر نتوان نمک‌دان خدعه کرد به پاس سجده‌های شکرپاره …
دانش و بهتر از آن اقتصاد دانش‌بنیان موضوعی نیست که بوسه الیزابت فقید اندازه باشد بهر گوهرش چرا که راه و روش بهینه‌سازی (Optimize Way) صرفا چند دست‌نوشته و احیانا چند شرکت نیست بلکه زیرساخت همه چیز علیک باید گوید هزار هزار تا دست آخر طبق طبق یاقوت ناز خدعه شود بهر منت راز!
پیشرفت و توسعه غرب و شرق به واسطه ساختار بسیار متفاوت مستکبران و ستمگران در اقصی نقاط جهان رخ داده است در حالی که بهر همه چیز نمی‌توان بوسه خواست ز جان جانان‌طلا! بنابراین همه بهر هیچ و هیچ بهر همه نسخه جناب پاتن‌طلا بود بدون حق ویزیت در حالی که همه بهر هیچ افسانه بود هزار هزار …
زمانی که چتر پرچم کم نخواهد و سفره باز اندازه نداند دیگر نتوان چاره کرد بهر این همه جانم کجاست! به عبارت دیگر اوی (O-Way) بیشتر یک دیوارنگاره بود گرچه همان نیز به بازیافت و کاکتوس ختم گشت بهر زر و سیم هزار هزار!
اقتصاد دانش‌بنیان نیازمند مجموعه‌ای از ساده‌ترین و جذاب‌ترین زیرساخت‌هاست که تقریبا هیچ یک سلام ندارند بهر خدعه سلام سلام! بازارهای مالی کارآمد رکن اصلی اقتصاد دانش‌بنیان می‌باشند که به هیچ وجه نمی‌توانند به وسیله یک مشت قمارباز آزاد گذاشته شوند! سیستم بانکی مریخ نیز نمی‌تواند از انواع و اقسام بهره‌های مرکب محض ریا و باز هم ریا صرف‌ نظر نماید! در نهایت فرهنگ اقتصادی مریخ هم جای سخن ندارد که جلودار همگان پس از سال پس سال حتی یک اثر عاری از انواع و اقسام کلاهبرداری‌ها و نصرت‌سازی‌ها تولید نکرده است که انصافا اعجاز دارد ویزیت خاتم‌طلا!
فرض محال سرمایه بهر کوری چشم امیرفشنگ مهیا گشت باز هم سراب است بسیار سنگین و فلاکت‌بار! دانه دانه بهر ساختار است این همه بوسه بوسه گرچه آن بوسه‌طلا این همه نمی‌دانست به جان پاکدل‌طلا!
ب بسم ا… که نام‌گذاری است خدعه دارد تمام به تمام چرا که دهخدا که هیچ نصرت‌خدا هم به سادگی نمی‌تواند هبه راضی نماید یک یا چند کارمند نصرت‌طلا را!
مجوزهای الکترونیک و … نیز پیش از این در قوه قضاییه تحول‌یافته آزمون شده‌اند که هست و نیست مبارک را به هیچ مزایده گذارند بهر چند قران وام مطهر و در نهایت ترانه سرایند این همه بهر او بود که بوسه کرد گران گران!
دست آخر نوبتی هم باشد شیپور نخواهد دنیای رابین هود و داروغه‌سلام که از هر کس با طبع خویش مالیات می‌ستاند و نمی‌گفت کم گرفتم تا نگویی انصاف نداشت! به راستی چگونه می‌توان مالیات‌های بسیار هنرمندانه و ناعادلانه کارمندان سازمان امور مالیاتی مریخ را گامی بزرگ در جهت تحقق نفت‌زدایی، استکبارستیزی و … ارزیابی نمود در حالی که یک کارمند به سادگی می‌تواند مالیات خدا بیامرزی را به چند قران هبه تبدیل نماید؟!
حیرت‌انگیز است که پس از خلق یک افسانه باز هم کوچکترین تغییرات مورد تاکید قرار نگرفتند و فرمان همان است که بود! مشق تاریخ عموما کم و زیاد بوده است در حالی که رسم گیرا هیچ نخواهد بیشتر چرا که عیان است افسانه فردوس‌طلا …

ترک ترک نداشت فلک فلک ***** گر سیاست نبود نمک نمک

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است