دیگر این کجای صندوقچه بود؟!

0
فوتبال یک سرگرمی است و خدعه بهر فوتبال عموما بهتر است ز خدعه‌های جمال بهر کمال! حال مدتی است که فوتبال حوزه غرب آسیا کامل عطر و طعم کجا کجا گرفته است چرا که خط به خط گویند شما شما؟! شاید صحرای محشر ندیده‌اند قماش تبرک نسوخته و شاید هم دریای عسل انگشت ز لب باخته‌اند بس که در و دیوار گفته‌اند بوسه کبریا کاش بهر باش سرسزا …
جامعه ایران دارای یک فرهنگ فوتبالی است و راهکارش هم هزار هزار سیاه گشته بود به رسم جاسوس‌تمام گرچه زود برچسب گویند نسخه موریانه خورد تا بوسه ربنا روضه نخواهد در محضر کبریا! جاسوس‌اعدام شرشناس بهر طعمه یا تحفه سالیان دور ریز ریز اشاره گرفت که ساختار فوتبال ایران دور نباشد ز ساختار فوتبال اسپانیا و سایر رشته‌ها نیز می‌توانند آرام آرام بسازند نسخه کجا کجا ای خورشید سایه‌شناس در حالی که ایام گذشت و هیچ هیچ تا رسید به تکبیر سایه سایه نباشد شاهکار کبریای پایه پایه و در هر حال چه ناز دوختن چشم گذاشت یک عروس و دگر عروس آینه نگاشت بهر ابد نگاه!
در بازی ایران و امارات بعد شیپور شیپور جانم شما شما شایسته نبود زود آینه کاشتن اما بعد پایان رقص پا چه ناز حیا ساخت این دیگر چرا! بعد بازی قبلش هم نکته داشت گرچه نور گویند ما را چه کار! در مجموع ایران به احتمال قریب به یقین پس از گل‌ها را نگاه ای برادر توسط ژاپن حذف خواهد شد و چنین سفره ساده‌ای اشاره گردد جان مادر نگاه!
آن روز که گفتم مرد اجرا رئیس جمهور گردد گفتند زارش نگاه بس که خدعه نداند چیست ز راه و بعد حدود سه سال سامانه پس سامانه باید گفت جانم رایانه پس رایانه بس که بیکار ساخت تازیانه بهر رازیانه!
رئیس جمهور رئیسی همچون رئیس جمهور بایدن صبح و شام رنگ کراوات عوض نمی‌فرمایند تازه آن هم از نوع قشنگ قشنگ چرا که پیوسته تلاش و تکاپو شب عید رئیس جمهور نیز رحم نکرد و کس هم گفت دیدار آتاترک پس چه شد بفرمایید بهر پرت حواس خدعه گشت و بیشتر بمانید کف ز کف بس که نخ به نخ ساخته‌اید شر ز شر!
درگیر شدن یک‌طرفه نباشد رضا و دوطرفه نیز سبک سازد منزلت کبریا! پس سایه سایه بهتر است پایه پایه ندوزد عالم چرا فقط کبریا تا خواب بهاری ناقص ز خواب زمستانی کامل بگذرد و هیچ نگردد چرا که میز امروز دیگر نخ و سوزن هم ندارد نازه نازه …

رسم نازی چه باشد بهر بازی ***** بس که دامن گیرد خدعه زاری

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است