جنگ لبنان در حال شروع است یا پایان؟؟

0
جنگ لبنان با اسرائیل می‌توانست به نقطه کنونی سلام و درود نفرستد در حالی که هر چیز بهر عشق و احیانا نور گفته شود بهتر است چرا که زندگی دو روز هر چه باشد در هر حال تمام می‌شود و مفهوم عشق چیزی نیست که ساده بوسه نخواهد و باطل لگدپرانی بفرماید دیدی چه ناز!!!
بنده به یاد دارم که حدود 10 روز قبل از حمله واهی موسوم به وعده صادق در عالم خواب یکسری رویدادهای کاملا چرت و موهومی را رویت نمودم گرچه به قول وزیر خارجه بریتانیا همه چیزش بهر بذرباشی عیان بود ز روضه امان امان بس که تاریخ و ساعت مشخص شده بود بماند، همانند حمله به عین الاسد از قبل نیش ز میش سپرده بود بهر احتمالا باز هم چند مهسا و کیمیا و شاید جناب امیر وای وای!
بنده داخل جنگنده F-14 در حال پرواز بودم که به یکباره به واسطه انبوه آتش و موشک و هر چیز داخل تل آویو فرود آمدم و در نهایت شخص آقای نتانیاهو و چهار نفر دیگر که یک خانم در بین آن‌ها بود به خانه ما آمدند و انصافا کذا کذا! رسما چرت دیدم اما حدس زدم به احتمال زیاد حداقل ایران به اسرائیل حمله خواهد کرد …
بگویم یا نگویم که با چه بساطی اولا حدود ۲۰ تومان حساب آتی سکه جناب دکتر زیاد قلمداد گشت و به وسیله ساحران مقدر شد که بای گردد در حالی که بعد از افزایش حدود ۱۵ درصدی قیمت جهانی طلا و افزایش نرخ دلار داخلی، همان ۲۰ شد حدود ۱۶۰ تومان! اندر کشاکش همین معادلات پیچیده بود که به قول فرزانه‌ای در کمال زرنگی؛ با ثبت سفارش خرید به منظور بستن موقعیت‌های فروش و در عین حال باز نمودن مجدد قراردادهای خرید، چند نازنین ز آسمان نازل گشتند و کذا کذا بمانند اما آن که چند روز بعد طفل در رحم داشت و توصیه آشنا تکرار نمود بهر باشد به قول شما کذا کذا حیرت آورد ز شدت ریش و قیچی روزگار چرا که همین جمله و احیانا به قول شما بوسه می‌توانست توسط فرد دیگری اظهار گردد!!!
در هر حال من لیاقت داشتم یا نداشتم دانستم مشق عشق چیست و شما صراط مستقیم تا آخر یا باشد حوالی پایان ندانستید چیست راه گرچه عصا عصا لزوما بوسه نداشت ز رسم قماش وای وای!
جنگ لبنان با شکست بدیهی حزب ا… آرام می‌شود اما قبل از تعیین تکلیف نهایی چه ناز امکان داشت بهر یهود سراسر باشد همان فلان امتیاز و باز هم امتیاز ستاند چرا که این جانداران به قول اسیرانشان با لهجه؛ چرا نباشیم ناز ای امیر جمشیدنشان اولا از نعمت ثروت برخوردار هستند و ثانیا دوست نداشتند روند مزخرف و فرسایشی کنونی ادامه یابد و باشد بیشتر نگویم همان سفره بندگی کذا کذا!!!
امروز دیگر نمی‌توان کار خاصی سرانجام رساند جز تقدیم مناطق مورد مناقشه که آن نیز تکلیفش مشخص است اما در پاسخ پسر آقای فخری‌زاده که در صدا و سیما می‌فرمودند بابا بزرگ ناتان ملعون و ملعون و باز هم ملعون؛ همین بابا حتی به مادر شما خط هم چاشنی نکرد در حالی که این همه بساط نیاز نبود و به سادگی امکان داشت که تمام کاروان نیست گردد و باز هم نه به کسی پاسخگو بودند و نه ذره‌ای کوچک می‌شدند اما عملیات ترور را سخت و سخت‌تر طراحی نمودند تا در نهایت تنها مهره اصلی حذف شود و ما بقی نور بپاشند ز رسم چند اسلحه‌فروش باشد همان قماش نور نور ربنا ..
حکمرانی که دریای گاز زیر پایش؛ زمستان گاز ندارد و تابستان برق، بهر همه چیز و دقیقا همه چیز دخالت کرد تا رسم روزگاری که بهر عشق و احیانا نور بنا گشته است این چنین ناز و مملو از ظلم ماندگار و باشد هر چه مصلحت، ریز و درشت بسراید کجاست امیر امیر چرا تنها ماندگار!
امام علی که خودم در جوانی بدون اظهار، چند موضوع از ایشان را نقد می‌کردم چه زیبا فرموده‌اند که در بحث کائنات بپرهیزید ز شبهات چرا که جواب مشخص حداقل در برخی موضوعات پیدا نخواهد شد. به عنوان نمونه یک مرد ظلم یا ظلم‌هایی را بهر هر کس و یا هر چیز لحاظ می‌نماید و در کمال حیرت زن و بچه‌اش که احیانا علاقه شدید هم وجود دارد فاسد می‌شوند یا به هر دلیلی تباه می‌شوند. شبهه اینجا آن است که زن باشد همان که گویند اما بچه شخص چه گناهی کرده بوده است که بهر شخص دیگر بازی داده شود یا غیر؟! بنابراین پیرامون مسائل ندانسته بهتر است همان پرهیز از شبهات خط مشی گردد چرا که حداقل توان درک محدود است و عمر کوتاه و کوتاهتر!
در نهایت همه چیز آن شود که باید شود گرچه درک قطره کره زمین در مقابل انبوه کهکشان‌ها و ستارگان و باشد باز هم همان کذا کذا دیگر چیز پیچیده‌ای نیست اما بشر دو پا همین بوده است و خواهد بود تا وقت معین اما ریز سوال توان پرسید که ای ربنای متعال؛ گر همه چیز از پیش نوشته است تنها بهر سند سند نگاه این همه بساط ساخته‌اید جانم بله کجاست ناز ناز؟!

ز خلقت عجب دیگر نباید گفت ***** بهر منت بوسه دیگر باید گفت

که هویج ساختن چه بود مصلحت ***** تا رقص فلان وای بگویند چه گفت

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است