شغل مادر عقرب امروز است یا فردا؟؟؟

0
سلیمان آن کس نبود که ز رسم پیچ بسراید چرا هیچ هیچ اما رستم هم نبود که لشکر هیچ هیچ بسراید امیرتان کیست بس که اندوه چه باشد پیش پای یک هیتلرنشان!!!
این که مظلوم نباید کشت و کذا بماند، این که ظالم حتی نباید پرسید چرا و بهر اندوه کجا بحث دیگر است. داوود نبی اورشلیم را ز دست ظالمان آزاد کرد و سلیمان نبی بهر هیچ، پیچ یا هر چه شما گویید ملک سلیمان ساخت ناز ناز تا تخت جمشید که هیچ، تخت اجداد مامان عقرب هم بگویند کجاست کجاست؟؟؟
این که یهود خوب یا بد بماند، آن که گویند بد بد ز رسم امیرهزار، چرا نگویند کجاست مهر تفتیش هزار هزار بس که دور و نزدیک اشاره سازند امان ز لشکر هیچ هیچ سلیمان‌نشان!!!
قضاوت بهر هر چه خوب است یا بد بماند، بهر چند ماهی زنده به مای (My) چه عرض نمایم؛ وقتی روز و شب از ازل تا ابد فحش و کفر و باشد کمی هم چاشنی خدعه آبستن گیرید ز سر، نتیجه شود لشکر سراسر افعی و کبری و جانم چه گوید؛ جدیدش عقرب دیگر چرا چرا؟؟؟
این که نگفتم هویج بهر رفیق از آن جهت بود که لشکر دریادلان هویج پس زنند که هیچ، درس امیر زنده نمایند ز رسم حالا کجاست هیچ هیچ؟؟
کسی که هنرش تازه با اندوه چاره چاره تشخیص دست چپ و راست است نمی‌تواند بهر تغییر زاویه سیارات و غیر هزار هزار بسراید گرچه هیچ گزاف نباید سرود که امیری ز امیر باید چشید تا شر بدانید بهر چیست ای رهپویان چرا سراسر نیمه راه؟!
پس دوستانه عرض نمایم که لشکر دریاسالار؛ بهر امیرشان چرا جدید عقرب‌سالار ز رسم خدعه یا هر چه نباید سرود چرا باز هم تنها نگاه نگاه؟؟؟
چه عرض نماید یک پیر دلربا اما هر چه هست،  اوصاف ظاهر مشیت باید گفت سپاس سپاس چرا که یکی تازه بعد عمری  بفرماید رنگ هویج قشنگ قشنگ و دیگری بهر هزارش بفرماید چرا امروز باز هم شما شما!!!
دوستان و برادران منت ز چشم جان، بنده چه گویم؛ هر چه خود دانید شاید درست باشد اما کره خاکی جای ماندن نیست تا ربنای عزوجل حداقل چند نازی ز رسم حوری اختیار دهد به رسم عجب تا دست آخر نگویند چرا جملگی بهر کبریا ز رسم باشد تنها ربنا …
درس امروز لفافه عرض نمودم چرا که توان آدمی هر آنچه باشد جز جناب رستم فردوس‌نشان محدود است تا زین پس یهود هم حداقل جواب سلام بفرمایید واجب ز رسم ادب همچون آن عموی دیگر چرا سراسر امیرسلام!!!
شلوغ نفرمایید لطفا تا بگویم چرا حالا جفای روزگار بس که امیر امیر آواز سر بگیرند جانم اسیر اسیر!
آن روز که جملگی بهر چند هیچ هیچ روزگار رعنا نگفتید کجا کجا؛ جملگی بهر نمایش آینه تقدیس وجود بود که عمری دانه دانه گفتید نیست نیست مقدس تا ننگ شر به ناز بفرماید کجاست امیر سلیمان یک به صد جانم سر به ناز …
پس آنچه گویم خوب فرا گیرید چرا که امیرتان سفره بیش از دو هزار رضا ندارد و اضافی دیگر نگویم چرا کنیز خاک پای شما ..
بشر امروز می‌تواند زبان ز میخ گیرد و هیچ نسراید تا نگویند که بود و سرانجامش چه گشت وای وای! دوست عزیز باشد همان برادر ایلان معروف اعلام نموده است که تمام شغل‌ها به واسطه پیشرفت تکنولوژی و بله همان هوش کذا از بین خواهند رفت و ما وَقَع (چیزی که اتفاق افتد) هیچ نخواهد بود جز آرزوی جناب دریادار ایلان بهر کنیزی هزار هزار غافل از آن که یک نهنگ آهونشان تنها با یک چشمه تواند هیچ نماید کشتی که چه عرض نمایم؛ کلک دیگر چرا یک نفر ز رقص امیرنشان؟؟؟
در هر حال دوست عزیز می‌گذرد و بیش از این نگران نباش تا باقی عمر بدانی هزار امیرت کجا و دریای اسیرت کجا!!!
امروز امیر سلیمان عرض می‌نماید که به احتمال زیاد می‌توان با تغییر زاویه چرخش یا باشد نرمش سیارات و غیر، زمین خلوت نمود ناز ناز گرچه یک بابایی چه گویم؛ بهر عقرب فیلم گذارد کهکشان راه شیری و ریز گوید این چنین است قلمرو هزار هزار ما تا شاید نرم سازد یک ماهی جملگی عقرب‌نشان که چرا نباشد حالا رفیق اخترنشان بس که رفیقش همان یار غار جناب استاد که برچسب عقرب ترقی گرفته است ز کبری تا بگویند ز رسم تو کبری دیگر چه کار ..
برادر یا چه عرض نمایم همان سوگلی اِکس (X) اِکس (X) که فریاد گرفته بود ز چند کارمند و باشد همان که تو آرزویش داری همچون امیر چرا سراسر اِکس (X) وای (Y)؛ کنیز ز رسم ای کاش افعی و کبرای هزار هزار، چرا نیستید جز ملت سراسر دماغ‌نشان، هیچ شغل باقی نخواهد ماند و باشد ما بَقَی (چیزی که باقیمانده) کذا کذا!
دوست من تو مو بینی و ما پیچش مو؛ آن روز که گفتم توئِدِر (Twitter) همان خدا بیامرز، ارز دیجیتال بساز و چند طلا و نقره ز رسم فارکس خدعه گیر، بهر چه هیچ نپرسیدی که دیگر چه ای امیر سراسر کنیزنشان؟؟
عزیزم بهر که خواهی حسد گیری زار زار بس که دوستی من و تو دیگر نباید بگویی جان من بگو این هم بماند جفا جفا ..
ببین دوست من؛ یک شرکت سهامی ز رسم سرمایه‌گذاری بهر مریخ تاسیس بفرما و آرام آرام زمین مریخ بفروش ز رسم آن بابایی که فیلم کهکشان راه شیری نگاه و نجوا گیرد تا شاید چند روزی امان سازم تو را ز لشکر سراسر امیرنشان گرچه دست آخر نباید بگویی چرا زمین مال شما و مریخ مال ما؟!
گر خواهی دوستت بدارم؛ اول جان مادر افعی روز و شب نگو اِکس (X) اِکس (X) تا باشد بگویم نیستی شر ز خیر! دوم در بحث مریخ ساز و کاری خدعه بفرما بهر هر گونه سرمایه‌گذاری یک دلاری و باز هم یک دلاری شرق و غرب تا بهر طرحها و چه گویم خدعه‌های رمز و راز مریخ؛ هم به قول ربنا امید و باشد نور بسازی، هم سرگرمی اما نه همچون خدعه درست روز و شب فارکس جز تعطیلات بلکه شبانه‌روزی و تمام خیبرشکن همچون ارزهای دیجیتال هفت روز هفته تا دست آخر بگویمت کیست یک حریف دیگر چرا نحیف؟!
روز بعدش نیز گویم که به دنبال رایرنی با سایر شرکتهای حوزه فضا روزگاز بگذران تا در نهایت پس از تلاش و کوشش هزار دیگر بفرمایی مریخ و ماه زمین من و آن بابای حالا دیگر چرا داغدار؟؟؟
حال شر نگیرید لطفا، آذوقه خواستید زمین که هیچ چرا؟! غیر زمین سیاره مشتری هم توان ساخت باب اِستِحصال (به دست آوردن) ناز ناز تا زمین درب خروجی، چرا تازه با سلام و صلوات مبادله گیرید زار زار ..

این که نگفتم شغلت نگو ***** بهر گرداب بود ای شر نگو

گرچه امیرت چیز بدانی بگو ***** تا نبینمت روز دگر نگو نگو

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است