امروز خواهی بگویم چرا حریف؟؟

0
هر چیز بهر گفتن بوسه ندارد و خدعه بهر دوختن چرا امروز سزا و فردا جفا ندارد ز رسم آن همه هزارلوس کجا کجا؟؟
اساسا تو را ز مستی نباشد نگاه بهتر است چه رسد رقص پای جان مادر چرا حالا نباشد فردای نگاه نگاه؟؟

گر بدانی مسح پای مریم چه بود ***** نگویی رقص پای کرکس چه بود

گرچه تا تو بدانی چیست کار ***** عذر امیر حیف گویند چه بود

هر کشوری نمی‌تواند بدون صبر و درایت یک تمدن چه عرض نمایم، حتی یک دورهمی آدمیزاد بوسه سازد در حالی که همه چیز لزوما هوش و ذکاوت و کذا نیست و نخواهد بود …
کانادا به عنوان یکی از بهشت‌های آتی و باشد کمی تا قسمتی امروز زمین نیازمند پالایش است در حالی که سرزمین نور هنوز فاصله زیادی با شلوغی نسبتا آزاردهنده سرزمین چند زار دارد چرا که رویکرد دروازه‌های کاملا باز اشتباه است اما درهای نیمه باز مصداق دروازه‌های برکت و رحمت باری تعالی می‌باشند هزار هزار …
آقای ترودو کنار رفته‌اند یا بهر چیدمان شاخه‌های گل عروس‌بانو چند روزی ماه عسل گفته‌اند ناز خود دانند اما امیرش بداند که مرد شریف بوسه خواهد هزار هزار تا چند نازی سراسر کرکس‌نشان یا باشد همان انبوه مور و ملخ و کذا سفره نگیرند بهر نان و حلوای چرا امروز غریبه و دیروز حریره؟!
کانادا برخلاف سایر کشورهای بلوک غرب از ظرفیت مناسبی به منظور اجرای سیاست درهای نیمه باز برخوردار است گرچه یواِس (US) نیز با اندک تدارکاتی می‌تواند چنین خدعه‌ای یا باشد بوسه‌ای را در پیش گیرد چرا که آن چه زیاد است تنها وفور نعمت و کذا نیست بلکه حقیقت امر؛ بوسه شعور است که سپاسش نزد باری تعالی اندازه نگویند چرا باز هم زار زار ..
ای دلبندم نیک دانم که گویی این چه است و آن یکی نرم دست کذا اما خواهی بدانی چاشنی املت چه ریزند بهر سوگلی تازه شرنما؟؟
بار دیگر بگویم که تو بهر هویج گفتی یا باشد گویی حریف گرچه امثال تو هیچ ندانستند؛ عسل عسل جز بوسه بوسه نگوید ادب بهر آغوش یار تا بزم هنر بفرمایی چرا چرا؟؟

این که نگفتم نیستی بهر من ***** عذر تقدیس نبود ای وای من

گرچه تو حریف بینی و ما بزم شریک ***** بس که خیمه مریم نگفتی ای وای من

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است