تبریک تبریک چرا خیر خیر؟؟

0
ایران ویران امروز دو راه بیشتر ندارد؛ تغییر رژیم نسبتا مبارک یا تغییر رژیم دردناک و تاریخی! در حقیقت قدرت انتخاب دیگر همانند گذشته نیست اما در وقت‌های اضافه نیز می‌توان به پنالتی گرفتن امیدوار بود …
تغییر رژیم نسبتا مبارک یا نامبارک از آن جهت خجسته تعبیر خواهد گشت که بیشتر یک مشت جوان و احیانا نوجوان همچون آبدارچی بدبخت قضات بزرگوار و جانم چه گوید همان کذا کذا، دیگر نیازی به تسلیم جان ارزشمند خود نخواهند داشت. اساسا خودکشی مردود است و شیعه نیز مفصل نهی نموده است. پس حتما طرح ترور آن بزرگواران جهود بوده ز رسم آقای فخری‌زاده و سید مقاومت باشد کذا کذا!!! بنابراین واجب گشت حرمت خودکشی بهر کوچک و بزرگ چرا که امید بهر هر کس بوسه است و آره غیر هم کذا کذا!!!
آقای محمدباقر قالیباف از آن جهت خط خورد که ایشان به جز دوران نسبتا موفق شهرداری تهران تازه حداقل یادبود 3 نشان ز رسم 3 و 3 دوستان حماس که عمری سرودیم آره چنین و چنان؛ بحث بازیافت که اکنون نیز بله، امتیازات و رانت‌های عجیب همچون ساختمان صد در صد بنای پل خاقانی تهران و انبوه استخدام نیرو در روزهای پایانی، کارنامه متفاوت دیگری به ثبت نرسانده بودند بماند، در بحث لایحه حجاب و نوع موضع‌گیری‌ها و اظهارات کذا کذا بعد از بساط طفل معصوم مهسا امینی یک یا دو مورد نبوده‌اند در حالی که نشان به آن نشان که شاید یک هفته قبل از خط خوردن در انتخابات ریاست جمهوری مرحوم شهید؛ عالم خواب مشاهده کردم کذا کذا به گونه‌ای که در میانه انبوه کار کار تنها چند دقیقه نگذشته از انتشار چند کلمه آره حقیر بابا امیر، چنان خشمی فوران گشت که گویی آره بدتر از چنین و چنان بس که هزار هزار نباید سرود عذر عذر …
در هر حال جمهوری اسلامی برخلاف هزار دانشکده و دانشگاه حکمرانی و غیر تا حدود زیادی شخص عادی اما توانمدی جز آقای قالیباف ندارد و هر که هر چه خواست بفرماید؛ دیگر مهم نیست!!! پس به سرعت و بدون فوت وقت گرچه سابقه مشخص بوده است و احتمال زیاد خواهد بود …
تغییر رژیم دردناک و تاریخی به گونه‌ای ردیابی خواهد گشت که هیچ کار مشخصی از دستان چنین و چنان ز رسم تونل در عمق شاید 2000 متر زیر زمین قابل پیگیری نخواهد بود و کذا کذا! شاید دردناک باشد اما یک مشت نور یا هر چه به گونه‌ای داستان را جلو خواهند برد که تعداد کشته‌ها و احیانا شهدا یک یا دو مورد حکاکی نگردد و در عین حال نفرت به وضوح قابل مشاهده خواهد بود …
در بحث مظلومان و ظالمان جهود؛ اولا همان بابای ملعون ملعون پسر آقای فخری‌زاده، برخلاف آره هر کس، شب‌های گوناگون به واسطه مسئولیت‌پذیری یا هر چه تا خود صبح خواب نداشته است و از نظر بنده همین بابا بهر مردم ایران نیز دل خواهد سوزاند گرچه آره امیر تو هم فلان فلان ز رسم دوستان …
یا خواب یا هر چه تشریف‌فرما باید گفت ناز ناز چرا که ویرانه‌ای با نام افسانه جمهوری اسلامی زار زار دیگر پیدا و پنهانش سراسر هویدا تا در نهایت قماش تگزاس سلام که بای (Bye) بای (Bye) در حالی که عمدتا همین اصحاب جهود بله انبوه فلان فلان!!!

من را ز مستی ناز همان بس ***** که اندوهش سرودید قرآن بس

اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

دیدگاه بسته شده است