موضوعی که امروزه اقتصاد ما با آن دست و پنجه نرم میکند بیکاری افسار گسیخته است که از نظر نویسنده این مختصر نوشته، دلایل متعدی دارد که به چند نمونه از آنها اشاره میگردد.
عمدهترین دلایل بیکاری در ایران
الف. عدم وجود ساختارها و نهادهای لازم به منظور ایجاد ارتباط مناسب بین مراکز علمی و بازارهای مختلف. اگر در این زمینه تجربیات سایر کشورها را مورد بررسی قرار دهیم، خواهیم دید که به عنوان مثال کشور شوروی سابق و یا حتی روسیه امروزی دارای تکنولوژی بسیار بالایی بوده است و میباشد اما این تکنولوژیهای به دست آمده به طور کامل به بخشهای مختلف منتقل نشده و نمیشود که این موضوع باعث شده است که تکنولوژی کل تولید و به طور کلی اقتصاد کشور مذکور رشد قابل توجهی را تجربه نکند.
ب. عدم آموزشهای مناسب به نحوی که افراد بتوانند محصول قابل عرضه به بازار را تولید نمایند. غالب مهندسین ما حتی قادر نیستند با دستگاهی مرتبط با رشته خودشان کار نمایند و این تقصیر به نوع ساختار آموزش عالی کشور بر میگردد.
ج. عدم شفافیت در اقتصاد کشور و عدم ارائه آمارهای دقیق به تصمیمگیرندگان اقتصادی. فعالان اقتصادی با استفاده از این دادهها میتوانند نیازسنجی بازارهای مختلف را در دستور کار خود قرار دهند و در نهایت تقاضای بازار را برای نیازهای آتی پیشبینی نمایند. در چنین شرایطی حجم و نوع محصولات مورد تقاضا را بهتر پیشبینی مینمایند و این موضوع باعث سوددهی بالاتر و در نهایت افزایش مالیات پرداختی میگردد. همچنین میتوانند برآورد دقیقتری از قیمت تمام شده خود به دست آورند که این موضوع احتمال موفقیت آنها را افزایش میدهد.
د. عدم وجود سرمایه اولیه برای شروع کار به خصوص برای افراد تحصیل کرده. افراد تحصیل کرده نه نتها نباید خودشان سربار خانواده و جامعه خود باشند بلکه باید بتوانند باری را از دوش خانواده و جامعه خود بردارند.
ه. عدم فرهنگسازی در جامعه در مورد ارزش کارآفرینی. عدم حمایت لازم از کارآفرینان که به خاطر اشتباهات سیاستگذاریهای دولت و بخشهای حاکمیتی ورشکست شدهاند و بعد از چنین ورشکستگیهایی از آنها حمایت نشده است تا بتوانند جسارت و اعتماد به نفس خود را بازیابی یا حفظ نمایند. در حقیقت نه دولت و نهادهای حکومتی و نه خانوادهها از کارآفرینی افراد تحصیل کرده حمایتی به عمل نمیآورند. عدم حمایت خانوادهها نیز کاملا مشخص و عقلانی میباشد که دلایل این موضوع بسیار بدیهی میباشند. در مجموع گرایش بیش از پیش افراد به شغلهای استخدامی به یک معضل تبدیل شده است.
و. همان طور که مقام معظم رهبری هم اشاره فرمودهاند، در بحث حمایت از سرمایههای اقتصادی، در اکثر جوامع و همین طور در جامعه ما، افراد ثروتمند زیادی وجود ندارند که بتوانند به صورت یک جانبه به اشتغالزایی بپردازند. در چنین شرایطی با مشارکت همه افراد جامعه میتوان سرمایههای اندک افراد را تجمیع نمود و در نهایت زمینه کارآفرینی را برای افراد مختلف ایجاد نمود. در وضعیت کنونی ما مشکل این است که چون سیستم نظارتی و حقوقی نظارت لازم را بر فعالیتهای دسته جمعی نداشته است و ندارد، افراد سودجو از اعتماد مردم سوء استفاده نمودهاند و کلاهبرداریهای گوناگونی اتفاق افتاده است که این موضوع اعتماد مردم را به چنین کارهایی از بین برده است.
ز. وجود فرهنگ رانتی در جامعه ما باعث شده است که دست رنج یک کارآفرین که محصول وی میباشد و یا ایده وی نتواند بازخورد خوبی در جامعه ایجاد نماید و در نهایت تکنولوژیهای جدید نتوانند ثروت بیشتر و سرمایهگذاری بیشتر را خلق نمایند و در نتیجه اشتغال بیشتر گردد. به عنوان مثال پروژههای خاص به افراد و نهادهای خاص واگذار میگردد و یا شرکتهای دولتی و خصوصی انحصاراتی به وجود میآورند و به منظور کسب سود بیشتر اقدام به تولید مینمایند و از آن جایی که رقابتی در کار نیست از خودشان خرید میشود که این موضوع بر مسائل مختلفی همچون کیفیت محصول تولیدی و بهرهوری نیروی کار اثر میگذارد.
ح. ترویج فرهنگ قناعت در مصرف و افزایش پسانداز. لازم به ذکر است که پسانداز حد مشخصی دارد و نباید به صورتی باشد که از طرف دیگر پسانداز از اندازه به مانعی در مقابل مصرف و رشد اقتصادی تبدیل گردد که در اینجا این بحث را به اقتصاددانها واگذار میکنیم. باید همه افراد جامعه به صورتی متقاعد شوند که به این باور و درک برسند که مصرف کالای خارجی در نهایت باعث فقر خودشان خواهد شد.
راهکارهای پیشنهادی
منظور از اصلاح نهادها و ساختارها این است که ساختار قانونی فعالیتهای اقتصادی منظم و قابل دفاع باشند به طوری که از حقوق مالکیت معنوی و مادی حفاظت شود. از کجرویهای اقتصادی مانند دزدی، رانت و … جلوگیری شود. از سودهای ناشی از فعالیتهای سفتهبازی با استفاده از اخذ مالیاتهای سنگین جلوگیری شود تا در نهایت افراد تشویق شوند به سمت تولید و تفکر گام بردارند. این امر زمانی میسر میگردد که در اقتصاد شفافیت وجود داشته باشد تا ما بتوانیم فعالیتهای افراد سفتهباز را شناسایی نموده و از فعالیتهای نامولد در اقتصاد جلوگیری نماییم. نهاد بازار است که میتواند فعالیتهای علمی را سازماندهی نماید و بدین صورت با پشتیبانی از فعالیتهای علمی باعث دوام و ادامه مسیر گردد. همچنین سایر افراد جامعه نیز ترغیب میشوند تا فعالیت علمی بیشتری انجام دهند و از این طریق منافع اقتصادی را به سوی خود جذب نمایند.
استفاده از تجربیات بینالمللی برای بهبود کیفیت آموزشی امر مطلوبی میباشد. نمیتوان بیش از حد به کمیت پرداخت. بسیاری از کشورهای جهان به ظاهر به اندازه ما تحصیل کرده آموزش عالی ندارند اما میبینیم که کیفیت آموزش و پرورش ما و دانشگاههای ما به حدی پایین میباشد که ما در ظاهر رتبه علمی خود را بهبود بخشیدهایم. به عنوان مثال به تعداد مقالات علمی که منتشر نمودهایم استناد مینماییم در حالی که آمار ثبت اختراع پذیرفته شده ما در مقایسه با سایر کشورها بسیار کمتر میباشد. لازم به ذکر است که از کیفیت اختراعات ثبت شده کشورمان چشمپوشی میکنیم.
آمار ثبت اختراع در چند کشور
آمار ثبت اختراع در ایران
اختراع معمولا به راهحل فنی جدید برای یک مشکل گفته میشود که میتواند در قالب یک محصول یا فرآیند تجلی یابد. طبق قانون برای اختراع سه شرط تازگی، بدیهی نبودن و کاربرد عملی وجود دارد که در بیشتر کشورها وجود این شرایط به دقت و در طی چند سال احراز میشوند تا گواهی ثبت اختراع به متقاضی ثبت آن داده شود. در ایران متاسفانه اداره ثبت اختراع توان احراز علمی و دقیق این شرایط را ندارد و طبیعی است که تعداد زیادی از اختراعات ثبت شده فاقد شرایط قانونی باشند اما آیا با این وجود براساس آمارها، ایران در رتبه نخست ثبت اختراع جهان قرار دارد؟
در این مورد بهتر است به اعداد و ارقام استناد کنیم. هر ساله سازمان جهانی مالکیت فکری گزارشی سالانه منتشر مینماید که معتبرترین مرجع قابل استناد در مورد آمار ثبت اختراع است و بیشتر کشورهای جهان آمار ثبت اختراع خود را به این سازمان گزارش میدهند و این آمارها در این گزارش سالانه منعکس میشود.
آمار تقاضانامههای ثبت و اختراعات ثبت شده افراد و شرکتهای مقیم چند کشور در سال 2011 میلادی صرفا جهت مقایسه از این گزارش استخراج و در جدول بالا آمده است. لطفا توجه داشته باشید که این آمار مربوط به کل اختراعات ثبت شده در این کشورها نیست بلکه آمار افراد و شرکتهای خارجی از آن کسر شده است. نکته دیگر این است که در همه این کشورها آمار ثبت اختراع در حال افزایش است. (البته با شیبهای متفاوت)
اکنون با نگاه به این آمارها بهتر میتوان در مورد صحت مطالب بیان شده قضاوت کرد. به عنوان مثال آمریکاییها که جمعیتشان حدود 4 برابر ایرانیها است حدود 250 هزار درخواست اختراع در سال ارائه میکنند که با حدود 100 هزار مورد از آنها (با وجود نظام تحقیقی و سختگیر) موافقت میشود. آلمانها با حدود 80 میلیون نفر جمعیت، در حدود چهار برابر ایرانیها درخواست ثبت اختراع ارائه میکنند.
اجازه دهید در مورد کرهجنوبی صحبت کنیم که فقط 50 میلیون نفر جمعیت دارد و در روزگاری نه چندان دور از نظر سطح توسعه با ایران قابل مقایسه بود. همان طور که از جدول 1 نتیجه گرفته میشود، کرهایها سالانه حدود 140 هزار درخواست ثبت اختراع ارائه میکنند که با حدود نیمی از آنها موافقت میشود.
ایجاد شفافیت در اقتصاد کشور کار دشواری نمیباشد. به عنوان مثال با جمعآوری اطلاعات مالی و مالکیتی (مانند حسابهای مالی و املاک و مستغلات) میتوان کمی شفافیت ایجاد نمود.