چند جمله پیرامون توسعه کشور

0
بنده دیگر حس خاصی نسبت به بسیاری از مسائل ندارم اما از آنجایی که قصه گفتن می‌تواند یک سرگرمی محسوب گردد، باز هم می‌گویم و تنها می‌گویم! گاهی اوقات انسان می‌ماند که چگونه می‌توان با نهایت قساوت نسل‌کشی را در دستور کار قرار داد و در عین حال از زندگی لذت برد. پیش‌بینی بنده بر این پایه استوار است که در صورت تداوم روند فعلی، شرایط کشور به طور کامل تغییر خواهد کرد.
در حال حاضر فاکتورهای کلیدی اقتصاد ایران در شرایطی قرار دارند که می‌توان با کمی دقت توسعه پایدار را در دستور کار قرار داد.

ضرورت یک انقلاب در بخش کشاورزی

انقلاب کشاورزی اولین انقلابی بوده است که در طول تاریخ بشر رخ داده است. پس از دوران رنسانس در اروپا و آغاز عصر مدرن باز هم توسعه بخش کشاورزی در دستور کار قرار گرفت. به عبارت دیگر یکی از اولین اقدامات بشر همزمان با انقلاب صنعتی در انگستان، توسعه بخش کشاورزی بوده است. در مجموع استفاده از تمام ظرفیت‌های بخش کشاورزی یکی از عقلانی‌ترین و بدیهی‌ترین اقداماتی است که در کشورهای پیشرفته در دستور کار قرار می‌گیرد.
در حال حاضر با توجه به بارندگی‌های صورت گرفته و در عین حال اوضاع تاریخی مردم در بخش قابل توجهی از شهرها می‌توان گزینه مهاجرت معکوس به روستاها را مورد تاکید قرار داد. لازم به ذکر است که از حرف تا عمل فاصله بسیار است!
ایران در بخش کشاورزی، عقب‌ماندگی‌های گسنرده و عمیقی را در خود مشاهده می‌نماید در حالی که ظاهر داستان یک شرایط عادی را به نمایش می‌گذارد. به عنوان مثال بحث تقسیم زمین‌ها به جای یکپارچه‌سازی آن‌ها یکی از مشکلات بزرگ توسعه بخش کشاورزی در کشور می‌باشد. مرزبندی زمین‌های کشاورزی به سادگی می‌تواند برداشته شود اما متاسفانه اجرای این موضوع یک دستگاه قضایی کارآمد را طلب می‌نماید در حالی که هر حرفی گفتن ندارد!
پیشنهاد می‌گردد که یک هلدینگ کشاورزی توسط دولت ایجاد گردد. هلدینگ مذکور یکی از چرخ‌های توسعه کشور خواهد بود. به همین دلیل نباید اشتباهات گذشته تکرار شوند.

اتخاذ رویکردهای موثر و اجرایی

از نظر بنده با توجه به شرایط کشور می‌توان سه رویکرد موثر و در عین حال اجرایی را در دستور کار قرار داد که به شرح زیر می‌باشند:
  • گسترش و توسعه بازارهای مالی یکی از موثرترین روش‌هایی است که به وسیله آن می‌توان توسعه کشور را در دستور کار قرار داد. موضوع بازارهای مالی جای کار زیادی دارد اما شرایط نیز عادی نمی‌باشد. در هر حال نیازی به شمارش تفاوت‌های بازارهای مالی ایران با بازارهای مالی پیشرفته وجود ندارد و در صورت وجود اراده کافی، همه چیز قابل دسترس است. در شرایط فعلی می‌توان چند پیشنهاد را مورد بررسی قرار داد که عبارتند از:
-استفاده از ذخایر ارزی ایرانیان داخل و خارج از کشور به وسیله فراهم نمودن یکسری شرایط خاص. به عنوان مثال می‌توان چند شرکت دارای سرمایه بیش از یک میلیارد دلار را مکلف نمود که اقدام به انتشار نوع خاصی اوراق ارزی نمایند که اولا اصل پول سرمایه‌گذار تضمین گردد. ثانیا دارندگان اوراق مذکور دارای حق تقدم در زمان تقسیم سود باشند. ثالثا در صورت نگه داشتن اوراق مذکور، در صورت تمایل پس از 10 سال اجازه تبدیل اوراق مذکور به نوع خاصی از سهام ممتاز وجود داشته باشد. لازم به ذکر است که سرمایه لازم به منظور خرید هر برگه از این اوراق، بهتر است 100 هزار دلار در نظر گرفته شود.
-جذابیت نظام بانکی نسبت به بورس کاهش یابد.
-برای سال 1398 هجری شمسی، برنامه‌های مشخصی به منظور گسترش و توسعه بازارهای مالی کشور هدف‌گذاری شوند. همزمان با آغاز سال 1398 هجری شمسی، برنامه‌های هدف‌گذاری شده اجرایی شوند.
-نوع جذب سرمایه در بورس تهران اصلاح گردد چرا که شرکت در مجامع عمومی عادی یا سالیانه و فوق العاده فاقد توجیه عقلانی می‌باشد.
-بحث سهام عدالت یک فرصت به منظور آشنایی فراگیر با بازارهای مالی می‌باشد. به همین دلیل می‌توان به بهانه آزاد نمودن سهام عدالت، برنامه‌های متنوع و متعددی را در دستور کار قرار داد.
  • بنده کماکان اعتقاد دارم که آزاد کردن مواد مخدر یک گشایش قابل توجه در اقتصاد ایران خواهد بود. تکرار هر حرفی پسندیده نیست اما تنها ثمره ادامه روند موجود در بحث مواد مخدر، تحمیل انواع و اقسام هزینه‌های مادی و معنوی به بخش‌های مختلف کشور می‌باشد در حالی که می‌توان با یک برنامه مدون از تغییرات لذت برد.
  • متاسفانه جمهوری اسلامی به هر دلیلی بحث برخورد با متخلفان را به شوخی گرفته است در حالی که یک بچه هم می‌تواند درک نماید که هر کس باید هزینه کارهای اشتباه خود را بپردازد.
پس از انتخاب آقای دژپسند به عنوان وزیر اقتصاد، چند روزی خاطرات کلاس ایشان در ذهنم مرور می‌شد که در نهایت باید برایشان توفیق انجام وظیفه را از خداوند منان مسئلت می‌نمودم! آقای دژپسند اگرچه قابل احترام و خوش اخلاق می‌باشند اما شرایط کشور نیز به هیچ وجه عادی نمی‌باشد. به همین دلیل بهتر است همانند گذشتگان رفتار نفرمایند …
قدرت شیرین است و این موضوع بر کسی پوشیده نیست اما عقلانی نیست که همه چیز در راه به دست آوردن قدرت فدا گردد. شرایط امروز به گونه‌ای است که بخشی از جامعه پول و ثروت را در جیب خود می‌بیند و بخش دیگر از تامین ابتدایی‌ترین نیازهای خود عاجز است و در مجموع شاید بتوان گفت که همه چیز خوب است!
در مترو تهران می‌توان انواع و اقسام واقعیت‌های جامعه را مشاهده نمود. در حوزه اقتصاد، یک بار مردی را دیدم که بر روی صندلی قطار نشسته است و در عین حال روزنامه باطله‌ای در زیر خود انداخته بود. دلیل این موضوع را پرسیدم و در جواب شنیدم که قیمت مواد شوینده چند برابر شده است و به همین دلیل نمی‌توانم هزینه زیادی برای خرید مواد شوینده بپردازم! در آنجا بود که درک کردم ما مو می‌بینیم و بزرگان پیچش مو! در حوزه مسائل اجتماعی هم می‌توان یک کتاب نوشت و به همین دلیل نیاز نیست که هر تجربه‌ای در اختیار بیگانگان قرار گیرد!
در دوره حکومت پهلوی، صنعت کشور عمدتا منتاژمحور بوده است و در دوره فعلی نیز رویه قبلی طی می‌شود که عدم حضور تکنولوژی‌های نوین، ثمره تحریم‌ها می‌باشد. در چنین دورانی کارخانه‌ای تاسیس می‌گردد و در عین حال هزینه‌های سرسام‌آوری فاکتور می‌گردد در حالی که نمی‌توان به سوددهی چنین رویه‌ای امید داشت.
یکی از اشکالات امروز صنعت ایران، دولتی بودن می‌باشد. در حقیقت به منظور اجرای خصوصی‌سازی واقعی تقریبا هیچ اقدامی در سطح کشور صورت نگرفته است. به عبارت دیگر طرح خاصی به منظور خصوصی‌سازی حقیقی وجود ندارد چرا که مدیریت شرکت‌ها و بخش زیادی از تملک آن‌ها در اختیار دولتی‌ها و شبه دولتی‌ها می‌باشد. در واقعیت هم نمی‌توان خصوصی‌سازی واقعی را به سادگی در دستور کار قرار داد چرا که یکی از اولین اقدامات بخش خصوصی، کاهش یا حذف هزینه‌های اضافی می‌باشد که اخراج نیروی کار مازاد بخشی از آن می‌باشد. از آنجایی که چنین رویکردی احتمالا اصل عدالت را زیر سوال می‌برد، نمی‌توان بیش از این به خصوصی‌سازی واقعی پرداخت. در چنین فضایی شاید بتوان برخی بخش‌ها را موتور محرکه توسعه کشور انتخاب نمود اما نوع نگاهم دیگر همانند گذشته نیست!
به یاد دارم که یکی از مجریان بخش خبر صدا و سیما به واسطه عدم آگاهی از مسائل کلان و در عین حال تعلق به نهاد بزرگ و پرمایه‌ای همچون صدا و سیما با لحن تند و زننده‌ای مسائل مختلف را زیر سوال می‌برد! بنده می‌ماندم که این شخص هر را از بر تشخیص نمی‌دهد اما با نهایت اعتماد به نفس به خودنمایی می‌پردازد! زیاده‌گویی است اما در بحث آقای کی‌روش هم چگونه یک مجری خود را یک اسطوره فرض نمود و فضای جامعه را تحت تاثیر قرار داد. در مجموع بهتر است هر کسی حد و اندازه خود را بداند و این موضوع عمدتا در افراد مرتبط با صدا و سیما مشاهده می‌شود.
در حال حاضر بخش قابل توجهی از جامعه نمی‌توانند به زندگی عادی خود ادامه دهند. شاید هر کس به سادگی بتواند راه حل این داستان را ارائه نماید اما متاسفانه داستان چیز دیگری است. در سطح بازار گفته می‌شود که به عنوان نمونه حکومت در بحث گوشت به دنبال درآمدزایی است که تکذیب یا تایید این موضوع اهمیتی ندارد!
اگر بحث درامدزایی مطرح است گزینه‌های متعددی را می‌توان پیشنهاد نمود در حالی که هر سخنی را نمی‌توان به زبان آورد! در مجموع ای کاش نابودی بخشی از مردم با توجیه‌های مبتنی بر توسعه در دستور کار قرار نمی‌گرفت …
اشتراک گذاری

درباره نویسنده

امیر بهلولی

امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.

یک پاسخ قرار دهید