هلاک عشق ز یوسف و موسی دیزنی‌شکار هویداست!
مخالفان رژیم اسرائیل به جز بحث بیمارستان الاهلی غزه در موضوع آب، غذا و دارو شب خواب نداشتند گرچه به واسطه…
Author امیر بهلولی
امیر بهلولی
امیر بهلولی که نام کامل ایشان «امیر بهلولی دیزگاه» می‌باشد؛ یک شهروند ایرانی است که مهم‌ترین هدفش ایجاد اعتبار می‌باشد تا به وسیله آن دغدغه‌های مختلف خودش، کشورش و احیانا سایر کشورها را حل نماید. امیر بهلولی مولف 3 کتاب «طلا»، «تورم یا حباب تورمی؟» و «گفته‌ها و ناگفته‌های بورس ایران ...» می‌باشد که هر کدام رویه متفاوتی را طی نموده‌اند. کتاب نوشتن به زبان فارسی به هیچ وجه خوشایند نیست و بدیهی است که امیر بهلولی نیز این موضوع را درک کرده است. در حال حاضر شرایط کشور به شکلی است که نویسندگان کتب مختلف شاید تنها برای سرگرمی و احیانا کسب اعتبار به نوشتن می‌پردازند. نکته جالب اینجاست که روند چاپ کتاب در ایران در حال حرکت به سمتی است که ناشران نه تنها پولی بابت چاپ کتاب به نویسندگان پرداخت نکنند بلکه هزینه‌های چاپ کتاب را نیز از آن‌ها دریافت کنند! بها و ارزشی که مردم به کتاب می‌دهند نیز بسیار عجیب شده است به گونه‌ای که کتاب نوشتن را با موتورهای جستجو مرتبط می‌دانند و در نهایت کلید چاپ کتاب‌های گوناگون را فضای مجازی می‌دانند! با توجه به مطالب گفته شده، امیر بهلولی اولویت اصلی خود در موضوع چاپ کتاب را بر پایه تالیف کتاب به زبان انگلیسی و چاپ آن در خارج از ایران قرار داده است. نویسنده مذکور اعتقاد دارد که به اندازه کافی درباره اقتصاد ایران سخن گفته است و این موضوع در نوشته‌های وی واضح و مبرهن می‌باشد. بنابراین ایشان قصد دارند که از تکرار مطالب مختلف در حوزه اقتصاد ایران پرهیز نمایند و تنها در صورت ضرورت مطلبی را ذکر نمایند.
جای دامن پتو بگیر ناز ناز
حیات هیچ بهر سلام و درود کبریا لیاقت خواهد هزار هزار گرچه خود گوید سهم ما نیست آرامش و افتخار. تنهای…
هزار گوید چرا گرچه بهشت نگوید چرا!
خانواده‌های امروزی علیرغم تدابیر هزار هزار آن خدا نیامرز و سایر زارپیشگان عموما دارای فضای رقابتی و بعضا آغشته به کینه…
چند جمله خصوصی بهر عمه‌جان!
سرزمین فلسطین و اسرائیل می‌تواند به قطب گردشگری تبدیل شود و در عین حال هزار هزار گوید بعد عمری بهر ما…
این همه دیگر بس است ای خاتم‌نگاه!
بازی نگاه نگاه قماش ماتم چرا هفت آسمان اشتراک دارد بس که صدا صدا گویند تو را چه کار! گر بگویم…
منشور طلا طلا بهر زارش نبود هزار هزار!
گاهی اوقات سکوت بسیار شیرین‌تر از هزار هزار است و در عین حال بهترین گزینه همان سکوت است اما بار فکری…
سنگ سنگ بسازد هلاک هلاک اختیار!
یکی از مواردی که عموجان می‌توانست سند سند نماید ناز ناز؛ بحث خدمت وظیفه دختران بود که این نیز زار زار…
آن روز که گفتم فلان فلان گفتی چرا چرا!
چنگ و دندان امروز و دیروز نمی‌شناسد و غیر هر چه گویند سلام خواهد ریز ریز تا نگویند عمل نکرد به…
نان و نمک امیرکوروش!
مشق امروز نوشتن ندارد بلکه بوسه است بهر نازگلان هنر هنر و قند و نبات است بهر هزار هزار چرا که…
رحم ز کبیر نباید گفت رئیس رئیس!
بشر دو پا دیر یا زود نگوید بهر جادوی هزار هزار زنده مانده‌ام نگاه نگاه در حالی که بهشت و جهنم…
سر ز آخر زرنگ تا بگویی نبودم دریای چند!
کره مریخ می‌تواند یک عرصه جدید بهر سرگرمی مهیا نماید و در عین حال ایده احداث منطقه جنگی بعید است مجوز…
باغچه افتخار!
مشق بشر در طول تاریخ تصاحب بیشتر و بیشتر بوده است گرچه این موضوع در اغلب موارد ریشه مذهب داشته است…
انصاف که هیچ اسراف بگو چرا؟!
درس امروز قرار نبود هویدا شر بگیرد هزار هزار و نیت صریح و قاطع بود بس که سیاه سیاه کارنامه گویند…
چادر نگو چرا غریبه بگو چرا!
افغانستان دارای مکتب است گرچه طالبان سر سفره نباشد و احیانا برادران فارس به دنبال نذر سفره باشند! بنابراین هر چه…
باشد دیگر نگویم خاک خاک بهر که بود!
سفره رنگ به رنگ طبل و شیپور کم داشت که هالیوود امان نداده است بهر هزار هزار گرچه بانوپلنگ تاج نگوید…
سوسک سوسک شیر نخواهد هزار هزار!
در مغرب‌زمین به ویژه غرب وحشی می‌توان پیرامون مسائل مختلف خیال‌بافی نمود و حداقل دکتر دکتر نساخت ز هزار هزار قماش…
شرق زیاد نگویند کیست خراب مرام!
ظرافت خدعه‌ها لزوما قابل درک نیستند چرا که چشم نخوردن بهر عادی عادی یک بحث است و خوار کردن بهر سلام…
سگ حرام گشت بهر عشق هزار هزار
تولید آثار هزار هزار لزوما آینه نیست بهر طینت پاک پاک و این‌ها درس درس نیست ز یک فلک‌نگاه! آن که…
این ستاره کجا و آن کجا بهر درس اول بگو!
امروز صبح که طوطی بهر سفیدی دندان ز لب گرفت هیچ نتاخت که سلام سلام صبحگاهی هر چه فشنگ کمتر، گنجشک‌پرانی…
ز خود هیچ نگو و غیر شیر شیر نگو!
سالار طلا طلا نباشد نامرد نمک نمک ای حلال‌لقمه! این همه چرخید یک ناز سوسن‌دماق در حالی که ندید ذره تغییر…
کنیز خواهی کلاغ نگو شیر شیر!
شرط‌‌بندی نباید روی همه چیز صورت گیرد چرا که باخت هست و نیست بگیرد کاسه شیر شیر ز ماتم مادر مادر…
دیگر چه گوید آن ماهی دم‌طلا!
شیرشاه عزیز است و استوار گرچه کتک کتک جز جادو نباشد هنر هنر! یک ماهی جادونساز آن همه زار کرد اینستاگرام…
آب و جارو سپاس بهر یک چشم‌طلا!
یک مخزن طلا طلا هر چه هست عسل عسل نیست هزار هزار چرا که سفره پاک لقمه نخواهد زرد و کلاغ!…
حلقه بنداز گرچه گویی نامحرم است!
هر چیزی بوسه گیرد چند قطره آب قران نگوید دریا نیست این همه شب‌ناز دراز دراز! فخر و مباهات تاریخ شن‌زار…
سفره دیگر مال تو نباشد ای کبری‌نشان!
ساختار زمین بیانگر یک مسیر عموپسند و صغری‌نساز است چرا که هر فرد می‌تواند در حوزه‌های مختلف مشغول به تحصیل و…
زارکلاغ نگوید ثریا گر بداند سوسن‌خطا!
گرمای عشق سنگ و فرشته کمتر به هست و نیست می‌رسد و می‌توان نکته نمود که بیشتر چند روز حجله آن…
بار دگر نگویم پر نماند ای کبری‌شراب!
شیرشاه گر عزیز باشد بوسه دارد هزار هزار در حالی که دلبستگی به این نازگل‌ها بوسه ندارد در سیره یک سالار…
مار و تسبیح دنیاچاره و یک گلوله‌چاره!
قضاوت پیرامون همه چیز یک امر مطلق نیست و در موارد متعدد نسبی است. شاید حکمرانی در یک دنیای بسیار پیچیده…