نویسنده فرهاد ناجی

دیروز جشنی برگزار شده بود با عنوان خوش‌آمدگویی به آقای سپید. کلی جمعیت اومده بود. اولین بار بود که در چنین…

در روزگاران خیلی خیلی قدیم آدم‌ها حتی دو دسته هم نبودند بلکه یک دسته بودند به نام انسان! به مرور که…

«والا با بودجه‌ای که شما دارید و چیزی که مدنظرتون هست یک مورد اکازیون بیشتر ندارم صفر و کلید نخورده. این…

خسته بودم از همه چیز و همه کس. اواخر که حتی از خودم هم بدم می‌آمد. حتی نمی‌خواستم قیافه خودم را…

وقتی که به دنیا آمدم مادرم به من شیر می‌داد، درست مثل همه مادران دنیا. هر لحظه تلاش می‌کردم تا با…

زندگی ما از بدو تولد از دو راهی گریه کردن یا نکردن، شیر خوردن یا نخوردن شروع شد. بعدها که کم‌کم…

یکی بود یکی نبود. در سرزمینی همین دور و ورا زمین‌های زیبا و پربرکتی وجود داشت که هر چه می‌کاشتند چند…

بسته‌های اینترنت پاک به زودی در سراسر کشور دوست و همسایه عرضه خواهند شد. وزیر محترم عدم ارتباطات کشور دوست و…

روزی روزگاری در سرزمینی دور همین دور و برا موش باهوشی در مزرعه‌ای سرسبز زندگی می‌کرد. این موش علاوه بر هوش،…

آقا اجازه می‌تونیم بریم دستشویی؟ نخیر، اجازه نیست. آخه چرا آقا، اوضاعمون خیلی خرابه‌ها. گفتم نه یعنی نه. بشین سرجات. آقا…

این روزها با توجه به کمیاب یا بهتر بگویم نایاب شدن پوشک باید به چند نکته مهم و کلیدی در رابطه…

شایعه شده که سهم 50 درصدی ایران تو دریای کاسپین یا همون خزر خودمون شده 11 درصد! خب چه کاریه، برای…

یکی بود، یکی نبود. در سرزمینی خیلی نزدیک همین بغل محله خودمان که همه چیز ارزان بود یک آقا فیوز زندگی…

یکی بود، یکی نبود. در سرزمینی خیلی دور فینگیلیا زندگی می‌کردند و در سرزمینی کمی نزدیک‌تر جینگیلیا پای به عرصه وجود…

یکی بود، یکی نبود. در سرزمینی نه چندان دور یک آقا فیله و یک خانوم میله زندگی می‌کردند. با خانوم میله…

خسته و کوفته از سر کار برگشتم منزل. ندای درونم گفت: چرا این قدر خسته‌ای تو؟ گفتم: امروز سرم حسابی شلوغ…

سلام دوستان، من یک گلابی بودم. الان که در جمع شما هستم هفت روز هست که پاک پاکم. گلابی بودن اولش…

یک آشنایی داشتم در حد لالیگا، به همین دلیل با توجه به سوابق علمی و مدارک عالیه من در رشته ناوبری…

اومدم خونه، در رو محکم پشت سرم بستم. یهو ندای درونم از خواب بیدار شد و بهم گفت: چِتِه مرد، سر…

داشتم اینترنت کار می‌کردم، رو کردم به ندای درونم و گفتم: راستی شنیدی وزیر ارتباطات که شغل قبلیش هم توسط خودش…

یک روز در خونه رو باز کردم وارد منزل شدم یهو ندای درونم من رو دید و گفت: مرد حسابی خجالت…

یواشکی رفتم تو حیاط سیگار روشن کردم. یهو ندای درونم من رو دید و گفت: آهای، اون چیه تو دستت؟ گفتم:…

غرغرکنان از بیرون اومدم خونه گفتم: این چه وضعشه؟! ندای درونم گفت: چی شده باز؟ گفتم: عوارض زنده موندن همین طور…