Browsing: دیوان اشعار

دیوان اشعار
By
آقای راز!

خورشید عالم بهر دلجویی گوید که ای برادر عمو درست است یال و کوپال موزه کرده‌ای تا نگردی غریب و برادرستیز اما عمو خودش بداند که منت شیرشاه ندارد کنیز…

دیوان اشعار
By
دیوان بهلول

اندر کمالات بهلول نباشد دردانه‌ای ***** تا بهر انصاف نگردد دردانه‌ای خرد را نشاید تباه بهر عبرتی ***** ادب را نباید نگاشت بهر خدمتی هر چه انکار گردد نشاید نکرد…

دیوان اشعار
By
عشق مادر

عشق بزرگترین دروغ نیست ***** عشق تنها قصه‌گویی نیست عشق یک حس گذرا نیست ***** عشق تنها یک کلیشه نیست عشق همان است که مادر دلسوز می‌داند ***** یک عمر…

دیوان اشعار
ارسلان

ارسلانم، ای پسرک دستفروش ۱۶ ساله اتوبوس‌های فرسوده شهر تهران، مردانگی را زمانی از تو آموختم که با تمام بغض‌های به جا مانده از بازی‌های نکرده کودکیت، آرزوهای کوچک دست…

دیوان اشعار
دل من

دل من معبری از خاطره‌هاست آنقدر کهنه شُدَست که به یک صوت سبک می‌شکند وقتی از بند دلم می‌گذری نرم و آهسته بیا چون دلم می‌داند بهترین آدم‌ها بی‌صداتر ز…